فراموشی!
part ¼
سمت شلاقی که با چرم گرون قیمتی درست شده بود رفتو برش داشتو به سمتم اومد.
ترسیده عقب میرفتم که با شروع ضربه اول درد بدی توی کمرم پیچید.
از درد توی خودم جمع شدم که صدای پوزخندشو شنیدم.
بعد از تقریبا ۲۰ دیقه دست از کارش برداشت.
میخاستم چشمامو ببندم که با سطل آب یخی که روم ریخت سوزش زیادی روی کمرم حس کردم.
تمام بدنم زخم شده بودو با این سطل آب یخ سوزشش ۱۰۰ برابر شده بود.
تشنم بود.
سعی کردم بهش بگم چی میخام.
ات:ا....آب....
چیزی نگفت و بیرون رفت.
تا ۳۰ دیقه منتظرش بودم ولی مثل اینکه اون نمیخاست بهم آب بده.
خودمو به ستون که اون وسط بود رسوندم بهش تکیه دادم.
نباید حرف جیمینو باور میکردم.
اون..... که حرفم نصفه موند چون..
ادامه دارد.......
سمت شلاقی که با چرم گرون قیمتی درست شده بود رفتو برش داشتو به سمتم اومد.
ترسیده عقب میرفتم که با شروع ضربه اول درد بدی توی کمرم پیچید.
از درد توی خودم جمع شدم که صدای پوزخندشو شنیدم.
بعد از تقریبا ۲۰ دیقه دست از کارش برداشت.
میخاستم چشمامو ببندم که با سطل آب یخی که روم ریخت سوزش زیادی روی کمرم حس کردم.
تمام بدنم زخم شده بودو با این سطل آب یخ سوزشش ۱۰۰ برابر شده بود.
تشنم بود.
سعی کردم بهش بگم چی میخام.
ات:ا....آب....
چیزی نگفت و بیرون رفت.
تا ۳۰ دیقه منتظرش بودم ولی مثل اینکه اون نمیخاست بهم آب بده.
خودمو به ستون که اون وسط بود رسوندم بهش تکیه دادم.
نباید حرف جیمینو باور میکردم.
اون..... که حرفم نصفه موند چون..
ادامه دارد.......
۱۶.۱k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.