زندگی هینورامی قسمت ۷
با قسمت ۷ اومدم
اینوسکه:چون حال میده
هینورامی:اصلا متوجه منظورم شدی؟ می گم جنگیدن بین ما شیطان کش ها ممنوعه اگه می خوای به بقیه آسیب بزنی جات تو سپاه نیست
اینوسکه:باشه بابا دیگه نمی جنگم
هینورامی:آفرین،به جاش می تونی تا می خوای با شیاطین مبارزه کنی.
اینوسکه:آره شیاطین قوی ترن با اونها می جنگم
تانجیرو:تا حالا ندیده بودم به حرف کسی گوش کنه
پیرزن:اتاق هاتون آماده اس
زنیتسو:اییییااااا شیطانه بر گشت...(تانجیرو زد تو سرش)
تانجیرو و اینوسکه و زنیتسو میرن تو یه اتاق و نزوکو و هینورامی هم تو یه اتاق دیگه....
زنیتسو:تانجیرو...می خواستم بدونم چی تو اون جعبه اس که از جونت هم مهم تره.
تانجیرو:راستش چیزی که تو جعبه مخفی می کنم خوا.....
نزوکو می پره تو اتاق هینورامی هم میوفته دنبالش و معذرت خواهی می کنه
تانجیرو: زنیتسو این خواهر کوچیک ترمه اون کسی بود که مخفی.....
زنیتسو:......تانجیرو...
تانجیرو:بله؟...
زنیتسو:من اون همه از اون گراز کتک نخوردم که تو با دخترا خوش و بش کنی!!!
تانجیرو:چی داری میگی زنیتسو؟!
زنیتسو شمشیرش رو در میاره میفته دنبال تانجیرو...
هینورامی:زنیتسو بسهههههه!
چند دقیقه بعد...
زنیتسو:نزوکو چااااانننن!
زنیتسو میفته دنبال نزوکو...تانجیرو میاد جلوی زنیتسو که دیگه نزوکو رو دنبال نکنه،بعد زنیتسو میفته دنبال تانجیرو و نزوکو،هینورامی میا جلوی زنیتسو و یه اخم ترسناک می کنه،زنیتسو هم مثل سگ می ترسه و میره کنار.
اینم ماجرای اون شبشون
پارت ۸ رو از دست ندین!
اینوسکه:چون حال میده
هینورامی:اصلا متوجه منظورم شدی؟ می گم جنگیدن بین ما شیطان کش ها ممنوعه اگه می خوای به بقیه آسیب بزنی جات تو سپاه نیست
اینوسکه:باشه بابا دیگه نمی جنگم
هینورامی:آفرین،به جاش می تونی تا می خوای با شیاطین مبارزه کنی.
اینوسکه:آره شیاطین قوی ترن با اونها می جنگم
تانجیرو:تا حالا ندیده بودم به حرف کسی گوش کنه
پیرزن:اتاق هاتون آماده اس
زنیتسو:اییییااااا شیطانه بر گشت...(تانجیرو زد تو سرش)
تانجیرو و اینوسکه و زنیتسو میرن تو یه اتاق و نزوکو و هینورامی هم تو یه اتاق دیگه....
زنیتسو:تانجیرو...می خواستم بدونم چی تو اون جعبه اس که از جونت هم مهم تره.
تانجیرو:راستش چیزی که تو جعبه مخفی می کنم خوا.....
نزوکو می پره تو اتاق هینورامی هم میوفته دنبالش و معذرت خواهی می کنه
تانجیرو: زنیتسو این خواهر کوچیک ترمه اون کسی بود که مخفی.....
زنیتسو:......تانجیرو...
تانجیرو:بله؟...
زنیتسو:من اون همه از اون گراز کتک نخوردم که تو با دخترا خوش و بش کنی!!!
تانجیرو:چی داری میگی زنیتسو؟!
زنیتسو شمشیرش رو در میاره میفته دنبال تانجیرو...
هینورامی:زنیتسو بسهههههه!
چند دقیقه بعد...
زنیتسو:نزوکو چااااانننن!
زنیتسو میفته دنبال نزوکو...تانجیرو میاد جلوی زنیتسو که دیگه نزوکو رو دنبال نکنه،بعد زنیتسو میفته دنبال تانجیرو و نزوکو،هینورامی میا جلوی زنیتسو و یه اخم ترسناک می کنه،زنیتسو هم مثل سگ می ترسه و میره کنار.
اینم ماجرای اون شبشون
پارت ۸ رو از دست ندین!
۳.۱k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.