سناریو 13
وقتی با ماشینشون تصادف میکنی و خودت سالمی ولی جلوی ماشین کتلت شده و انقد گریه می کنی که چشمات قرمز میشن و زیرشون پف می کنه
نامجون : بیبی گریه نکن ... کاریه که شده
جین : چرا داری با اون چشمای هندسامت اون کار و میکنی ؟!
یونگی : چرا داری اون الماس ها رو هدر میدی ؟
جیهوپ : داری ازش حسابی عذر خواهی می کنی که حرفت با بوسه ای که به لبات میزنه نصفه میمونه
جیمین : بیبی من باید الآن خوشحال هم باشم که تو حالت خوبه و چیزیت نشده
تهیونگ : یونتان رو میزاره بغلت و کنارت میشینه و میگه :
میشه به خاطر من و یونتان با خودت اینکار رو نکنی ؟
جونگ کوک : صورتت رو بین دستاش قاب میکنه میگه : نگاه کن با اون چشمات چیکار کردی ... قول بده دیگه گریه نکنی
❤🍓
نامجون : بیبی گریه نکن ... کاریه که شده
جین : چرا داری با اون چشمای هندسامت اون کار و میکنی ؟!
یونگی : چرا داری اون الماس ها رو هدر میدی ؟
جیهوپ : داری ازش حسابی عذر خواهی می کنی که حرفت با بوسه ای که به لبات میزنه نصفه میمونه
جیمین : بیبی من باید الآن خوشحال هم باشم که تو حالت خوبه و چیزیت نشده
تهیونگ : یونتان رو میزاره بغلت و کنارت میشینه و میگه :
میشه به خاطر من و یونتان با خودت اینکار رو نکنی ؟
جونگ کوک : صورتت رو بین دستاش قاب میکنه میگه : نگاه کن با اون چشمات چیکار کردی ... قول بده دیگه گریه نکنی
❤🍓
۵.۸k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.