عشق ممنوعه p4
با صدای زنگ گوشی از خواب بلند شد چند دقیقه ای رو تخت نشست اما با یادآوری این که امروز قراره کیم رو ببینه مثل برق گرفته ها بلند شد و به سمت حموم رفت و دوش گرفت.
.
لباس هاشو پوشید و خودشو تو آینه نگاه کرد. ترکیب پیراهن سفید و شلوار طوسی رنگش با عطر شیرینی که زد عالی شد. در نهایت کت هم رنگ شلوارشو پوشید و کراواتش رو مرتب کرد. موقع در اومدن از اتاق کفشاشو پوشید و از پله ها پایین رفت.
.
.
.
- عزیزم بلند شو نباید دیر کنیم
با صدای همیشگی از خواب بیدار شد و چهره خندون همسرش رو دید. از جاش بلند شد که..
- تهیونگ
با بی حوصلگی سرشو چرخوند و بهش نگاه کرد. مدانا با برگشتن تهیونگ چرخی دور خودش زد:
- چطور شدم؟
- افتضاح
لبخند روی لبای مدانا خشک شد
- این حرفتو نادیده میگیرم، لباسهات رو آماده کردم برو بپوش و سریع بیا بریم.
تهیونگ به سمت سرویس بهداشتی رفت و درو از پشت بست، رو به آینه وایستاد
- باورم نمیشه با همچین آدمی ازدواج کردم دیوونه کنندس رسما روانیه هوفف
- عزیزم نمیای؟
- الان میام
از سرویس بهداشتی در اومد و لباسهاشو پوشید عطر تلخی زد و به همراه همسرش از خونه خارج شدن و به سمت عمارت جئون حرکت کردن..
تا الان نظرتون راجب فیک؟!
.
لباس هاشو پوشید و خودشو تو آینه نگاه کرد. ترکیب پیراهن سفید و شلوار طوسی رنگش با عطر شیرینی که زد عالی شد. در نهایت کت هم رنگ شلوارشو پوشید و کراواتش رو مرتب کرد. موقع در اومدن از اتاق کفشاشو پوشید و از پله ها پایین رفت.
.
.
.
- عزیزم بلند شو نباید دیر کنیم
با صدای همیشگی از خواب بیدار شد و چهره خندون همسرش رو دید. از جاش بلند شد که..
- تهیونگ
با بی حوصلگی سرشو چرخوند و بهش نگاه کرد. مدانا با برگشتن تهیونگ چرخی دور خودش زد:
- چطور شدم؟
- افتضاح
لبخند روی لبای مدانا خشک شد
- این حرفتو نادیده میگیرم، لباسهات رو آماده کردم برو بپوش و سریع بیا بریم.
تهیونگ به سمت سرویس بهداشتی رفت و درو از پشت بست، رو به آینه وایستاد
- باورم نمیشه با همچین آدمی ازدواج کردم دیوونه کنندس رسما روانیه هوفف
- عزیزم نمیای؟
- الان میام
از سرویس بهداشتی در اومد و لباسهاشو پوشید عطر تلخی زد و به همراه همسرش از خونه خارج شدن و به سمت عمارت جئون حرکت کردن..
تا الان نظرتون راجب فیک؟!
۵.۱k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.