پارت ۱۹
پارت ۱۹
کوک :خوبی زندگیم
ات :آره آره ولی بال هام درد میکنه
کوک یه نگاه به بال های ات انداخت که دید بال های فرشته اش زخمی و خونی هست .
با عصبانیت و خشم به زئوس نگاه میکرد که چطوری داره نگاه اون و ات میکنه .
زئوس :خب عشق شمادوتا واقعی بود پس تو ام یه فرشته میشی
آتنا: و وظایفی بهت داده میشه
کوک :خب که چی
که یک هو بال های کوک گرفته شد وبال های ات دوباره جون گرفت حالا کوک دوباره انسان بود
ات :پدربزرگ (بیحال
حالا کوک داشت بال های قوی و بزرگ ترین در می آورد با ترس به ات که بهش با لبخند بی حالی نگاه میکرد
زل زد .
زئوس:این حال جئون جانگ کوک فرشته محافظ دختر ما و فرشته آسمان میشود.
ات :بعد از حکم پدر بزرگ بی هوش شدم از درد ویک چیز یاد داشتم صدای بال هاش بال
چشمام و بستم وقتی بازش کردم یک جای تاریک بودم، به اطرافم نگاهی کردم که چشمم به دوتا تیله قرمز توی
تاریکی افتاد بهم زل زده بودن .
ات : ت تو کی هستی
شیطان ......
لایک ۱۵ کامنت ۱۰ فالو
کوک :خوبی زندگیم
ات :آره آره ولی بال هام درد میکنه
کوک یه نگاه به بال های ات انداخت که دید بال های فرشته اش زخمی و خونی هست .
با عصبانیت و خشم به زئوس نگاه میکرد که چطوری داره نگاه اون و ات میکنه .
زئوس :خب عشق شمادوتا واقعی بود پس تو ام یه فرشته میشی
آتنا: و وظایفی بهت داده میشه
کوک :خب که چی
که یک هو بال های کوک گرفته شد وبال های ات دوباره جون گرفت حالا کوک دوباره انسان بود
ات :پدربزرگ (بیحال
حالا کوک داشت بال های قوی و بزرگ ترین در می آورد با ترس به ات که بهش با لبخند بی حالی نگاه میکرد
زل زد .
زئوس:این حال جئون جانگ کوک فرشته محافظ دختر ما و فرشته آسمان میشود.
ات :بعد از حکم پدر بزرگ بی هوش شدم از درد ویک چیز یاد داشتم صدای بال هاش بال
چشمام و بستم وقتی بازش کردم یک جای تاریک بودم، به اطرافم نگاهی کردم که چشمم به دوتا تیله قرمز توی
تاریکی افتاد بهم زل زده بودن .
ات : ت تو کی هستی
شیطان ......
لایک ۱۵ کامنت ۱۰ فالو
۳.۶k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.