mosio part ①②
ا/ت=کیا رو....از دست دادی...؟
تهیونگ=خب...مادرم خواهرم...و مادربزرگم
ا/ت=...
تهیونگ=همشونم به خاطره پدرم بود...نمیتونم حتی اسمه بابا رو روش بزارم...
ا/ت=من تنهات نمیزارم...پیشت میمونم...
تهیونگ=اینا رو نگو..فقط قبل از اینکه مواظبه من باشی مواظبه خودت باش..
ا/ت=یا نه دیگه...من نمیخوام مواظبه خودم باشم
تهیونگ=؟؟🌚
ا/ت=مگه تو مرده من نیستی؟...تو باید مواظبه من باشی
تهیونگ خجالت کشید
من مردشم...؟....قلبم...
تهیونگ=خب اگه من مردتم باید بهم بوس بدی
ا/ت اروم خندید و لباشو گذاشت رو لبام و منو بوسید
ا/ت=راضی شدی!؟
لبخند زدم
تهیونگ=بله بله
ا/ت=راستی...بابته رفتاره مامانم عذرمیخوام...😅
تهیونگ=نه من عاشقه مامانت شدم...
ا/ت=بله!؟😑😑😑
تهیونگ=تو خودتم نه بدی مامانت میندازت تو دامنم
ا/ت=شما فعلا دامنتو جمع کن...
خندیدم...
ا/ت رو براید استایل بغل کردم
ا/ت=یااا چیکار میکنی؟؟؟
دوره اتاق میچرخوندمش و اون منو سفت چسبیده بود
ا/ت=تهیونگگگگگگگگگگگگ!!!!!😭😭😂😂
بعد پرتش کردم رو تخت و خودمم دراز کشیدم کنارش
تهیونگ=یااااااا نید کیوت نباشششششششش
pv y/n
تهونگ لپام و میکشید
یااااا داره پرو میشهههه
نشستم رو شکمش و فشاره وزنم و انداختم با دستم رو سینش
اروم لبام و نزدیکه لباش کردم
لباش و برای بوس غنچه کرده بود
خندم گرفت و از روش پاشدم
ا/ت=میای بریم برون بستنی بخریم؟
تهیونگ=اره بریم...
بدونه اینکه مامان بابا ببینن از خونه جیم زدیم
رفتیم دمه قرفه و دوتا بستنی گرفتیم
من داشتم بستنی و لیس میزدم که نگاهم به بستنی تهیونگ افتاد
نوتلایی بود
عر دلم خواست
رفتم و یه لیس از بستنیش زدم
ا/ت=ههیهیههیییی الان ماله منه بستنیت
تهیونگ=یااااااااا😑😑😑
تهیونگ خیره شده بود بهم
ا/ت=هوم؟
تهیونگ اروم منو نزدیکه خودش کرد و لبام و لیس زد
دمه گوشم اروم زمزمه میکرد
تهیونگ=لباتم الان ماله منه...
وای با این حرفش مور مور شدم..
ا/ت=چرا بد بوی شدیییی
تهیونگ=خیررررر من همیشه گودبویم...
ا/ت=دارم میبینمــ
تهیونگ=خب...مادرم خواهرم...و مادربزرگم
ا/ت=...
تهیونگ=همشونم به خاطره پدرم بود...نمیتونم حتی اسمه بابا رو روش بزارم...
ا/ت=من تنهات نمیزارم...پیشت میمونم...
تهیونگ=اینا رو نگو..فقط قبل از اینکه مواظبه من باشی مواظبه خودت باش..
ا/ت=یا نه دیگه...من نمیخوام مواظبه خودم باشم
تهیونگ=؟؟🌚
ا/ت=مگه تو مرده من نیستی؟...تو باید مواظبه من باشی
تهیونگ خجالت کشید
من مردشم...؟....قلبم...
تهیونگ=خب اگه من مردتم باید بهم بوس بدی
ا/ت اروم خندید و لباشو گذاشت رو لبام و منو بوسید
ا/ت=راضی شدی!؟
لبخند زدم
تهیونگ=بله بله
ا/ت=راستی...بابته رفتاره مامانم عذرمیخوام...😅
تهیونگ=نه من عاشقه مامانت شدم...
ا/ت=بله!؟😑😑😑
تهیونگ=تو خودتم نه بدی مامانت میندازت تو دامنم
ا/ت=شما فعلا دامنتو جمع کن...
خندیدم...
ا/ت رو براید استایل بغل کردم
ا/ت=یااا چیکار میکنی؟؟؟
دوره اتاق میچرخوندمش و اون منو سفت چسبیده بود
ا/ت=تهیونگگگگگگگگگگگگ!!!!!😭😭😂😂
بعد پرتش کردم رو تخت و خودمم دراز کشیدم کنارش
تهیونگ=یااااااا نید کیوت نباشششششششش
pv y/n
تهونگ لپام و میکشید
یااااا داره پرو میشهههه
نشستم رو شکمش و فشاره وزنم و انداختم با دستم رو سینش
اروم لبام و نزدیکه لباش کردم
لباش و برای بوس غنچه کرده بود
خندم گرفت و از روش پاشدم
ا/ت=میای بریم برون بستنی بخریم؟
تهیونگ=اره بریم...
بدونه اینکه مامان بابا ببینن از خونه جیم زدیم
رفتیم دمه قرفه و دوتا بستنی گرفتیم
من داشتم بستنی و لیس میزدم که نگاهم به بستنی تهیونگ افتاد
نوتلایی بود
عر دلم خواست
رفتم و یه لیس از بستنیش زدم
ا/ت=ههیهیههیییی الان ماله منه بستنیت
تهیونگ=یااااااااا😑😑😑
تهیونگ خیره شده بود بهم
ا/ت=هوم؟
تهیونگ اروم منو نزدیکه خودش کرد و لبام و لیس زد
دمه گوشم اروم زمزمه میکرد
تهیونگ=لباتم الان ماله منه...
وای با این حرفش مور مور شدم..
ا/ت=چرا بد بوی شدیییی
تهیونگ=خیررررر من همیشه گودبویم...
ا/ت=دارم میبینمــ
۱۶۲.۳k
۰۷ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.