تک پارتی شوگا در خاستی نام : من اونکارو نکردم 😵
ا'ت :چند وقت بود که من و شوگا باهم ازدواج کرده بودیم . و عاشق هم بودیم ولی دیروز بدون هیچ توضیح هی سرم داد زد و من رو زد من شب از اون دور خوابیدم چون میدونستم قراره که یه بلائی سرم بیاره شب تو پذیرایی خوابیدم صبح بیدار شدم دیدیم رو تختم شوگا هم بغلم کرده بازور از بغلش در اومدم و اول از همه خودمو چک کردم دیدم حالم خوبه میخواستم از اتاق خارج شم که چشم هام به صورتش افتاد نزدیک تر رفتم و با دستم صورت نرمش رو لمس کردم و بوسیدمش چون عادت داشتم هر روز این کارو بکنم دیدم داره بیدار میشه سریع رفتم بیرون از اتاق . رفتم سمت اشپز خانه و میز رو چیدم و خودم نشستم رو صندلی داشتم میخوردم که یکی از پشت گردنم رو بغل کرد شوگا بود بهش گفتم :
داری چکار میکنی دارم صبحانه میخوردم ولم کن
شوگا : من ولت نمیکنم . چرا دیشب تو پذیرایی خوابیدی ؟؟
ا.ت : چون ..............
شوگا : بگو دیگه
ا.ت :اول ولم کن دارم خفه میشم
راوی : اینجا میره صندلی رو به تو نزدیک میکنه و روش میشینه
شوگا : خوب . حالا بگو
ا.ت : بنظر خودت چرا ؟؟
شوگا : خوب فکر کنم چون دیر اومدم خونه واسه همینه اره .
ا.ت : خیلی خنگی چون تو با من بد رفتاری کردی و کتکم زدی و سرم داد زدی ......با بغض.......
شوگا : من !!!!! من اینکارو کردم من چیزی یادم نیست
ا.ت : شوگا مسخره بازی در نیار این زخم روی صورتم چیه پس اگه تو منو نزدی اصلا برای چی داری انکار میکنی
شوگا : .... اروم زمزمه میکنه ........ وای فکر کنم خیلی قوی بوده حالا باید چکار کنم .
ا.ت : چی داری چی میگی چی قوی بوده ها در باره چی حرف میزنی
شوگا : ر......راستش .......راستش من....... دیشب واسم تو کمپانی یه چیزی اوردن
ا.ت : چی اوردن
شوگا : یه شیشه بود که فکر کنم به جای اب اونو سر کشیدم فکر کنم مشروب بوده منم مست کردم ببخشید من دست خودم نبوده شرمندم منو ببخش
ا.ت : دروغ نگو واسه لاپشونی کنی منباور نمیکنم ..................
واستا ببینم مگه .........مگه من بهت نگفتم که هواست باشه مست نکنی یا چیزی نخوری ها
شوگا : ببخشید گفتم که امدی نبوده
ا.ت : خیلی دروغ گویی
شوگا : چی ....... هنوز باور نکردی
ا.ت : نه خیر به همین خیال باش
راوی : اینجا از جات بلند میشی بری تو اتاقت که میوفته دنبالت و دور تا دور خونه دنبالت میکنه و وقتی خسته میشی میاد و میگیرتت تو تورو میبوسه بعد همینجوری که داره تورو میبوسه میبرتت تو اتاق و ...،............................
امید وارم دوست داشته باشید بقیش رو اگه دوست داشتید و اگه براتون جالب بوده میزارم
داری چکار میکنی دارم صبحانه میخوردم ولم کن
شوگا : من ولت نمیکنم . چرا دیشب تو پذیرایی خوابیدی ؟؟
ا.ت : چون ..............
شوگا : بگو دیگه
ا.ت :اول ولم کن دارم خفه میشم
راوی : اینجا میره صندلی رو به تو نزدیک میکنه و روش میشینه
شوگا : خوب . حالا بگو
ا.ت : بنظر خودت چرا ؟؟
شوگا : خوب فکر کنم چون دیر اومدم خونه واسه همینه اره .
ا.ت : خیلی خنگی چون تو با من بد رفتاری کردی و کتکم زدی و سرم داد زدی ......با بغض.......
شوگا : من !!!!! من اینکارو کردم من چیزی یادم نیست
ا.ت : شوگا مسخره بازی در نیار این زخم روی صورتم چیه پس اگه تو منو نزدی اصلا برای چی داری انکار میکنی
شوگا : .... اروم زمزمه میکنه ........ وای فکر کنم خیلی قوی بوده حالا باید چکار کنم .
ا.ت : چی داری چی میگی چی قوی بوده ها در باره چی حرف میزنی
شوگا : ر......راستش .......راستش من....... دیشب واسم تو کمپانی یه چیزی اوردن
ا.ت : چی اوردن
شوگا : یه شیشه بود که فکر کنم به جای اب اونو سر کشیدم فکر کنم مشروب بوده منم مست کردم ببخشید من دست خودم نبوده شرمندم منو ببخش
ا.ت : دروغ نگو واسه لاپشونی کنی منباور نمیکنم ..................
واستا ببینم مگه .........مگه من بهت نگفتم که هواست باشه مست نکنی یا چیزی نخوری ها
شوگا : ببخشید گفتم که امدی نبوده
ا.ت : خیلی دروغ گویی
شوگا : چی ....... هنوز باور نکردی
ا.ت : نه خیر به همین خیال باش
راوی : اینجا از جات بلند میشی بری تو اتاقت که میوفته دنبالت و دور تا دور خونه دنبالت میکنه و وقتی خسته میشی میاد و میگیرتت تو تورو میبوسه بعد همینجوری که داره تورو میبوسه میبرتت تو اتاق و ...،............................
امید وارم دوست داشته باشید بقیش رو اگه دوست داشتید و اگه براتون جالب بوده میزارم
۳۴.۹k
۱۴ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.