ببینین کی آمده با پارت جدید
ببینین کی آمده با پارت جدید
پارت ۲۴
#عشقحقیقی
پرستار پول رو برمیداره
ات میره به سوار آسانسور میشه
یونگی میبینه که ات سوار شد به کوک میگه
ات میره و طبقهی ۱۰ رو میزنه میرسه به طبقهی ۱۰ میره سمت چپ و آخر سالن میپیچه راست و میبینه اونجا روی تابلو نوشته
بیمار در حال عمل ..
کین جکسون
سن بیمار
۳۱
(میدونم تو معرفی ۲۵ نوشتم اما برای رد گم کنی و برای اینکه خیلی اطلاعات ، اطلاعات خودش نباشه سنش توی دفترچه و شناسنامه هاش متفاوت هست تو هر کدوم )
دکتر جراح
کیم نامجون
ات اونجا میشینه و زر زر گریه میکنه .... و جین با لباس پرستار میاد و پیش ات میشینه ...
جین.... چیزی شده خانم که گریه میکنین
ات . ......هق ... هق ... هق. ...هق
بله ...یکی از آشنایان نزدیکم مریض شدن ...
جین ... آهان متاسفم امیدوارم زود خوب بشن
ات ... سرش پایینه صورتش رو با دستاش پوشونده
ات .. چرا شما باید متاسف باشید ... اشتباه همه شون از من بود ...
ات ... اگه ..اگه من رو نبخشه چی ؟؟؟؟ اگه ... اگه من رو بدون بخشش ول کنه ......
یه نکته هم بگم ات همش در حال گریه کردن هست و سرش پایین
جین ...ناراحت نباشین
جین دستش رو میزاره رو شونهی ات
و ات یه صندل میره اون طرف تر ... چون از تماس زیاد خوشش نمیاد به جز لمس ها و تماس های کوک
... ات سرش پایین
ات . ببخشید من ... زیاد دوست ندارم تماس فیزیکی داشته باشم ...
جین ... اشکالی نداره .... مشکل از من بود زود پسر خاله شدم ...
ات ... یه لحظه سرش رو بالا میاره ...
؟؟؟؟؟؟
ات .. شما ..، شما ... پرستارید !؟؟؟
جین ... بله ... چطور ؟
ات .. میتونین برین داخل ؟
جین ...خیر متأسفانه
ات .. آهان پس ... باشه ..
جین میره بیرون از اونجا و زنگ میزنه به نامی ...
جین . نامی ات آمده بیا بیرون
نامی . اوکی
میریم پیش ات ........
ات .. اون قویه خوب میشه یه تصادف چیزی نیست... چرا به جز کوک کس دیگه ای زخمی نشده ؟؟؟ آخه اون با ماشین رفت ؟؟
نامی میاد بیرون و ات بلند میشه
نامی .. بیمار وضعیتش خوب نیست رفت کما و ۳ در صد احتمال بیدار شدن داره ...
ات ....هقققققق....هقققققق و از حال رفت
نامی ات رو میگیره ....
میبره بخش و بهش سرم میزنه ...
ات بعد ۷ ساعت به هوش میاد ... و کوک رو بالاس سرش میبینه دوباره هق هق هاش شروع میشه ...
ات ..... هق .. هق ..کوکی. ........مردی؟؟؟
نهههه......من دارم توهم میزنم اون به هوش میاد اون بیدار میشه ...
کوک... هعی ات من سالم هستم... تو چت شده ؟؟؟
ات ....... دوباره از حال میره ....
کوک ات رو کولش میکنه و میبره به خونشون ...
ات به هوش میاد ...
کوک .. ببین ات به حرفام گوش بکن بعد دوباره از حال برو اوکی ؟
پارت ۲۴
#عشقحقیقی
پرستار پول رو برمیداره
ات میره به سوار آسانسور میشه
یونگی میبینه که ات سوار شد به کوک میگه
ات میره و طبقهی ۱۰ رو میزنه میرسه به طبقهی ۱۰ میره سمت چپ و آخر سالن میپیچه راست و میبینه اونجا روی تابلو نوشته
بیمار در حال عمل ..
کین جکسون
سن بیمار
۳۱
(میدونم تو معرفی ۲۵ نوشتم اما برای رد گم کنی و برای اینکه خیلی اطلاعات ، اطلاعات خودش نباشه سنش توی دفترچه و شناسنامه هاش متفاوت هست تو هر کدوم )
دکتر جراح
کیم نامجون
ات اونجا میشینه و زر زر گریه میکنه .... و جین با لباس پرستار میاد و پیش ات میشینه ...
جین.... چیزی شده خانم که گریه میکنین
ات . ......هق ... هق ... هق. ...هق
بله ...یکی از آشنایان نزدیکم مریض شدن ...
جین ... آهان متاسفم امیدوارم زود خوب بشن
ات ... سرش پایینه صورتش رو با دستاش پوشونده
ات .. چرا شما باید متاسف باشید ... اشتباه همه شون از من بود ...
ات ... اگه ..اگه من رو نبخشه چی ؟؟؟؟ اگه ... اگه من رو بدون بخشش ول کنه ......
یه نکته هم بگم ات همش در حال گریه کردن هست و سرش پایین
جین ...ناراحت نباشین
جین دستش رو میزاره رو شونهی ات
و ات یه صندل میره اون طرف تر ... چون از تماس زیاد خوشش نمیاد به جز لمس ها و تماس های کوک
... ات سرش پایین
ات . ببخشید من ... زیاد دوست ندارم تماس فیزیکی داشته باشم ...
جین ... اشکالی نداره .... مشکل از من بود زود پسر خاله شدم ...
ات ... یه لحظه سرش رو بالا میاره ...
؟؟؟؟؟؟
ات .. شما ..، شما ... پرستارید !؟؟؟
جین ... بله ... چطور ؟
ات .. میتونین برین داخل ؟
جین ...خیر متأسفانه
ات .. آهان پس ... باشه ..
جین میره بیرون از اونجا و زنگ میزنه به نامی ...
جین . نامی ات آمده بیا بیرون
نامی . اوکی
میریم پیش ات ........
ات .. اون قویه خوب میشه یه تصادف چیزی نیست... چرا به جز کوک کس دیگه ای زخمی نشده ؟؟؟ آخه اون با ماشین رفت ؟؟
نامی میاد بیرون و ات بلند میشه
نامی .. بیمار وضعیتش خوب نیست رفت کما و ۳ در صد احتمال بیدار شدن داره ...
ات ....هقققققق....هقققققق و از حال رفت
نامی ات رو میگیره ....
میبره بخش و بهش سرم میزنه ...
ات بعد ۷ ساعت به هوش میاد ... و کوک رو بالاس سرش میبینه دوباره هق هق هاش شروع میشه ...
ات ..... هق .. هق ..کوکی. ........مردی؟؟؟
نهههه......من دارم توهم میزنم اون به هوش میاد اون بیدار میشه ...
کوک... هعی ات من سالم هستم... تو چت شده ؟؟؟
ات ....... دوباره از حال میره ....
کوک ات رو کولش میکنه و میبره به خونشون ...
ات به هوش میاد ...
کوک .. ببین ات به حرفام گوش بکن بعد دوباره از حال برو اوکی ؟
۸.۴k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.