سناریو (وقتی بیهوش میشی)
#سناریو
#استری_کیدز
(چان )
بخاطر اینکه موقع حاملگیت همچین اتفاقی برات افتاده...بدجوری دستپاچه میشه و نمیدونه باید چیکار کنه...اما سریع بلندت میکنه و خودش به بیمارستان میبرتت
(لینو )
توی اتاق تمرین با لینو تنها بودین که یک دفعه از حال میری...لینو با نگرانی به سمتت میاد و استف هارو صدا میزنه و خودش هم تورو براید استایل بغل میکنه و از اتاق بیرون میبرتت
(چانگبین)
شب بود توی اتاق تمرین بودین....چانگبین کارش تموم شده بود و میخواست بره که با صدای افتادن تو شوکه به سمتت برگشت...
_ ا..ا.ت
به سمتت میاد و سریع بلندتت میکنه و با فریاد های نگران استف هارو صدا میزنه
(هیونجین)
توی خونه بودین...داشتی همینطوری راه میرفتی که یک دفعه سرت گیج میره و میوفتی روی زمین و این باعث میشه ترس و شوک تمام وجود هیون رو دربر بگیره...
با فریاد صدات میکنه و به سمتت میاد و سرت رو روی پاش میزاره
_ ه..هی..ا.ت..عزیزم چشمات رو باز کن....
نزدیک بود گریه اش بگیره که سریع با آمبولانس تماس میگیره
(جیسونگ)
با نگرانی به سمتت میاد و دستش رو روی پیشونیت میزاره
_ چشمات رو باز کن لطفاً...
دستپاچه میشه و آروم چند دفعه به صورتت میزنه اما بعد سریع گوشیش رو بر میداره و همینطور که داره گریه میکنه به آمبولانس زنگ میزنه
(فلیکس )
داشتید تمرین دنس میکردین..همه چیز خوب بود تا اینکه یک دفعه ای بیهوش میشی و میوفتی روی زمین...
فلیکس شوکه به سمتت میاد و آروم تکونت میده
_ ا..ا.ت...ا.ت...
وقتی دید جوابی نمیدی سریع از اتاق تمرین خارج میشه تا کمک بیاره
(سونگمین)
با هم دعواتون شده بود و اون بهت حرفی میزنه که بدجوری دلت میشکنه...توی همون لحظه بهت شوک بدی وارد میشه و روی زمین میوفتی که متعجب بهت خیره میشه
_ ا..ا.ت
سریع به سمتت میاد و تورو توی بغلش میگیره
_ ا.ت...عزیزم..م..من...متاسفم...عشقم...چشمات رو باز کن
گریه اش گرفته بود وقتی دید فایده ای نداره با دستای لرزونش شماره ی اورژانس رو میگیره...
(جونگین)
عضو نهم بودی و جونگین قرار بود بیاد به اتاقت و تورو از خواب بیدار کنه...
وقتی اومد تو چند دفعه صدات زد اما فایده ای نداشت تا اینکه فهمید کاملا از حال رفتی و با ترس از اتاق خارج شد و همینطور که اشک توی چشماش جمع شده بود روشو به پسرا کرد
_ ا..ا.ت...ا..از حال رفته...
همه متعجب شدن و به سرعت به سمت اتاقت اومدن که جونگین هم توی همون لحظه با آمبولانس تماس گرفت
#استری_کیدز
(چان )
بخاطر اینکه موقع حاملگیت همچین اتفاقی برات افتاده...بدجوری دستپاچه میشه و نمیدونه باید چیکار کنه...اما سریع بلندت میکنه و خودش به بیمارستان میبرتت
(لینو )
توی اتاق تمرین با لینو تنها بودین که یک دفعه از حال میری...لینو با نگرانی به سمتت میاد و استف هارو صدا میزنه و خودش هم تورو براید استایل بغل میکنه و از اتاق بیرون میبرتت
(چانگبین)
شب بود توی اتاق تمرین بودین....چانگبین کارش تموم شده بود و میخواست بره که با صدای افتادن تو شوکه به سمتت برگشت...
_ ا..ا.ت
به سمتت میاد و سریع بلندتت میکنه و با فریاد های نگران استف هارو صدا میزنه
(هیونجین)
توی خونه بودین...داشتی همینطوری راه میرفتی که یک دفعه سرت گیج میره و میوفتی روی زمین و این باعث میشه ترس و شوک تمام وجود هیون رو دربر بگیره...
با فریاد صدات میکنه و به سمتت میاد و سرت رو روی پاش میزاره
_ ه..هی..ا.ت..عزیزم چشمات رو باز کن....
نزدیک بود گریه اش بگیره که سریع با آمبولانس تماس میگیره
(جیسونگ)
با نگرانی به سمتت میاد و دستش رو روی پیشونیت میزاره
_ چشمات رو باز کن لطفاً...
دستپاچه میشه و آروم چند دفعه به صورتت میزنه اما بعد سریع گوشیش رو بر میداره و همینطور که داره گریه میکنه به آمبولانس زنگ میزنه
(فلیکس )
داشتید تمرین دنس میکردین..همه چیز خوب بود تا اینکه یک دفعه ای بیهوش میشی و میوفتی روی زمین...
فلیکس شوکه به سمتت میاد و آروم تکونت میده
_ ا..ا.ت...ا.ت...
وقتی دید جوابی نمیدی سریع از اتاق تمرین خارج میشه تا کمک بیاره
(سونگمین)
با هم دعواتون شده بود و اون بهت حرفی میزنه که بدجوری دلت میشکنه...توی همون لحظه بهت شوک بدی وارد میشه و روی زمین میوفتی که متعجب بهت خیره میشه
_ ا..ا.ت
سریع به سمتت میاد و تورو توی بغلش میگیره
_ ا.ت...عزیزم..م..من...متاسفم...عشقم...چشمات رو باز کن
گریه اش گرفته بود وقتی دید فایده ای نداره با دستای لرزونش شماره ی اورژانس رو میگیره...
(جونگین)
عضو نهم بودی و جونگین قرار بود بیاد به اتاقت و تورو از خواب بیدار کنه...
وقتی اومد تو چند دفعه صدات زد اما فایده ای نداشت تا اینکه فهمید کاملا از حال رفتی و با ترس از اتاق خارج شد و همینطور که اشک توی چشماش جمع شده بود روشو به پسرا کرد
_ ا..ا.ت...ا..از حال رفته...
همه متعجب شدن و به سرعت به سمت اتاقت اومدن که جونگین هم توی همون لحظه با آمبولانس تماس گرفت
۴۲.۵k
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.