پارت ۳۳
رفتیم تو حموم و رفتیم زیر آب اخیش این آب که ریخت روم کلا هر چی خستگی بود از تنم رفت بیرون داشتم از این حس خوب لذت میبردم که دیدم دست یکی دور کمرم حلقه شد دیدم جونکوکه بغلم کرد(یکم رمانتیک شد😂) و لبامو بوسید منم همراهیش کردم و......(اسمات)
از زبان یونا:
تمام بدنم کبود و قرمز شده بود کاش حالا میبردم بیرون همونجا تو حموم جررررر رفتیم بیرون لباس پوشیدم ولی اون فقط یه شلوارک پوشید و بالا تنش لخت بود
_هه بلاخره تونستم سیکس پکاتو کبود کنم (نیشخند)
+ایییی بیبی چقدر وحشی شدی درد میکنه
_رون منم درد میکنه چقدر محکم میزنی
+ببخشید بیا برات پماد بزنم
_بیخیال نمیخواد
+گفتم میخواد بار آخرته رو حرف ددیت حرف میزنی
_چشم ددی ببخشید
از زبان کوک:
چه ذوقی کردم وقتی گفت چشم ددی چشمم به مارک های که رو بدنش انداخته بودم لباش که کلا کبود کبود بود
یونا:
رفتم رو تخت دراز کشیدم رون پاهامو برام پماد زد یهو چشمش خورد به پشت زانوم که اون روز با کمربند کوفتیش خیلی محکم زده بودم
+بیبی درد میکنه
_یکم
+منو ببخش نباید روت دست بلند میکردم
_اشکالی نداره
خم شد و زخمامو بوسید
_درد میکنه واقعا سیکس پکات
+نه بابا
_میخوای برات پماد بزنم
+نه بیخیال
از زبان یونا:
تمام بدنم کبود و قرمز شده بود کاش حالا میبردم بیرون همونجا تو حموم جررررر رفتیم بیرون لباس پوشیدم ولی اون فقط یه شلوارک پوشید و بالا تنش لخت بود
_هه بلاخره تونستم سیکس پکاتو کبود کنم (نیشخند)
+ایییی بیبی چقدر وحشی شدی درد میکنه
_رون منم درد میکنه چقدر محکم میزنی
+ببخشید بیا برات پماد بزنم
_بیخیال نمیخواد
+گفتم میخواد بار آخرته رو حرف ددیت حرف میزنی
_چشم ددی ببخشید
از زبان کوک:
چه ذوقی کردم وقتی گفت چشم ددی چشمم به مارک های که رو بدنش انداخته بودم لباش که کلا کبود کبود بود
یونا:
رفتم رو تخت دراز کشیدم رون پاهامو برام پماد زد یهو چشمش خورد به پشت زانوم که اون روز با کمربند کوفتیش خیلی محکم زده بودم
+بیبی درد میکنه
_یکم
+منو ببخش نباید روت دست بلند میکردم
_اشکالی نداره
خم شد و زخمامو بوسید
_درد میکنه واقعا سیکس پکات
+نه بابا
_میخوای برات پماد بزنم
+نه بیخیال
۸۰.۴k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.