فیکشن سهون پارت ۱
رقص روی خون🚫
پارت اول
نویسنده:ارتمیس
⚠︎هشدار:اگه روحیه ی ضعیفی دارید جدا از خوندن این فیکشن صرف نظر کنید⚠︎
༒︎مقدمه༒︎
من ادم بدی نبودم...
منو بد کردن(:
هچکس از اول بد نبوده!
این قضاوت ادماس
✞︎شیطان هم روزی فرشته بود✞︎
♤♤♤
جیسو:وارد کلاب شدم معمولا از همچین جاهایی خوشم نمیاد ولی اون لیسا دختره ی روانی مجبورم پوففف
لیسا:ععععع اومدییی خوش
_مستی دوباره احمق؟!
.نه هنوز
_پس کلا روانی هستی
.اون که شکی درش نیس
_چی میخوای خبرت منو کشونده تا اینجا
.جمم کنی ببری خونه(:
_زر اضافی نزن کارتو بگو
.بکش
_چی؟
گیلاسشو پر کرده و یه نفس سر کشید و ادامه داد:دختره این گوک و نفله کن
_چرا؟با اون که قرارداد داریم ازش مواد میگیریم
.با سهون شاخ شده اون پسره ی ترسناک گفت تا حساب دستش بیاد
_پیرمرد ۵۰ ساله ی بدبخت اخر سکته میزنه
.به درک
_از بیون چخبر
.خبر مرگ برای بار هزار و صدمین بار اسم اون عنو جلوم نگو
_فامیلیش بود
.پوف اگه پیش عنتر ترسناک سهون بودی میریدی تو جات
_از لبه ی دیگه ی گیلاسش سر کشیدم و با پوزخند گفتم:بنظرم ادم کش بودن سخت تره هر چند به پای تو نمیرسم
.اون عوضی خیلی خونسرده همینم اون هیولا رو ترسناک تر میکنه
_حتما لوهانم میخواد بفرسته اون دنیا؟!
.شاید
_خودشو نابود کنه بهتره
.با مردن لوهان اونم نابود میشه
پاکت پولو روی میز گذاشت و رو بهش گفت:پولت،برای خلاص کردنه دختره این گوک....
ادامه داره...♤
کپی بدون ذکر منبع ممنوع!
فالو=فالو
پستام لایک شه پستات لایک میشه♤
لایک کنید و کامنت بزارید♤
پارت اول
نویسنده:ارتمیس
⚠︎هشدار:اگه روحیه ی ضعیفی دارید جدا از خوندن این فیکشن صرف نظر کنید⚠︎
༒︎مقدمه༒︎
من ادم بدی نبودم...
منو بد کردن(:
هچکس از اول بد نبوده!
این قضاوت ادماس
✞︎شیطان هم روزی فرشته بود✞︎
♤♤♤
جیسو:وارد کلاب شدم معمولا از همچین جاهایی خوشم نمیاد ولی اون لیسا دختره ی روانی مجبورم پوففف
لیسا:ععععع اومدییی خوش
_مستی دوباره احمق؟!
.نه هنوز
_پس کلا روانی هستی
.اون که شکی درش نیس
_چی میخوای خبرت منو کشونده تا اینجا
.جمم کنی ببری خونه(:
_زر اضافی نزن کارتو بگو
.بکش
_چی؟
گیلاسشو پر کرده و یه نفس سر کشید و ادامه داد:دختره این گوک و نفله کن
_چرا؟با اون که قرارداد داریم ازش مواد میگیریم
.با سهون شاخ شده اون پسره ی ترسناک گفت تا حساب دستش بیاد
_پیرمرد ۵۰ ساله ی بدبخت اخر سکته میزنه
.به درک
_از بیون چخبر
.خبر مرگ برای بار هزار و صدمین بار اسم اون عنو جلوم نگو
_فامیلیش بود
.پوف اگه پیش عنتر ترسناک سهون بودی میریدی تو جات
_از لبه ی دیگه ی گیلاسش سر کشیدم و با پوزخند گفتم:بنظرم ادم کش بودن سخت تره هر چند به پای تو نمیرسم
.اون عوضی خیلی خونسرده همینم اون هیولا رو ترسناک تر میکنه
_حتما لوهانم میخواد بفرسته اون دنیا؟!
.شاید
_خودشو نابود کنه بهتره
.با مردن لوهان اونم نابود میشه
پاکت پولو روی میز گذاشت و رو بهش گفت:پولت،برای خلاص کردنه دختره این گوک....
ادامه داره...♤
کپی بدون ذکر منبع ممنوع!
فالو=فالو
پستام لایک شه پستات لایک میشه♤
لایک کنید و کامنت بزارید♤
۷.۹k
۱۵ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.