Part:45

Part:45
تهیون رفت حالا همه تو پذیرایی نشسته بودن رو مبل ها کوک و تهیونگ کنار هم یونا و سولی کنار هم
+خب؟
٪خب.خب ک چی
+هوفف الان چیکار کنیم
-عاممم بریم تو جنگل قدم بزنیم
$اره اره
٪اره منم اوکیم
+تهیونگ من حال ندارم شما برید حال من خوب نیست
$چیشدههه آبجیی نکنه بارداری(خنده)
+ننننننن ما حتی یک بارم رابطه نداشتیممم
٪عه؟ تهیونگگگ
-زهر مار
٪منو یونا پایه ایم
$نه من میخام پیش سولی بمونم
+نه واقعا نمیخاد شم..
-من میمونم پیشش شما برین
$سولی..جدی حالت خوب نیس(بغض نگران)
+نه فقط یکم سرگیجه دارم تب دارم همین
٪پس ما میریم تهیونگ تو بمون مراقب سولی باش
-ارع ارع
$مراقبش باشا(بغض)
-باشه آجی نگران نباش
+برین دیگهه
٪تهیونگ برامون لوکیشنو بفرست یوقت گم شدیم بتونیم راهو پیدا کنیم
-اوکی الان میفرستم......فرستادم برین
$خدافز(ناراحت)
٪خدافز مراقب باشید
+خدافز(لبخند فیک)
-خدافز
یونا و کوک رفتن و سولی و تهیونگ تنها تو خونه موندن
-خوبی؟ تب داری؟
+نمیدونم تهیونگ سرم گیج میره چشام سیاهی میره
-یعنی چی عشقم بیا بریم رو تخت دراز بکش بهت قرص بدم شاید بهتر شدی(نگران)
+نه چ..(صرفه)...چیزی نیست خوبم ..یکم استراحت کنم خوب میشم‌.....