``بین عشق و نفرت``
``بین عشق و نفرت``
پارت 2
ویو کوک
بهشون گفتم برن بیهوشش کنن و بیارنش وقتی اوردنش بهشون گفتم بندازنش عقب بعد دیگه هیچ اتفاقی نیوفتاد تا موقعی که بیدار شد
ویو می هی
بعد از اینکه بیهوشم کردن دیگه چیزی نفهمیدم تا موقعی که به بهوش اومدم دیدم توی ون ام و یه پسر که بهش میخورد ۲۴ . ۲۵ سالش باشه بغلم نشسته بود
می هی : هی هی تو کی من کجام؟
جونگکوک : هی دختر کوچولو اروم باش تو از الان به بعد خدمتکار خونه یه من اگه خطایی ازت سر بزنه بد تنبیه میشی
می هی : اما...
جونگکوک : اما و اینا نداریم الانم پیاده شو که رسیدیم
ویو می هی
وقتی باهاش حرف میزدم میخواستم جرش بدممممم اخه چرا مث ادم جواب منو نمیدیییی
چرا میخوای منو فشاری کنیییی؟
تو همین فکرا بودم که گفت پیاده شو و منم پیاده شدم
ویو کوک
از اونی که فک میکردم پرو تره هه اما قرار نیس داستان اینجوری بمونه...
شرط ها : ۱۰ لایک ۲۰ کامنت
پارت 2
ویو کوک
بهشون گفتم برن بیهوشش کنن و بیارنش وقتی اوردنش بهشون گفتم بندازنش عقب بعد دیگه هیچ اتفاقی نیوفتاد تا موقعی که بیدار شد
ویو می هی
بعد از اینکه بیهوشم کردن دیگه چیزی نفهمیدم تا موقعی که به بهوش اومدم دیدم توی ون ام و یه پسر که بهش میخورد ۲۴ . ۲۵ سالش باشه بغلم نشسته بود
می هی : هی هی تو کی من کجام؟
جونگکوک : هی دختر کوچولو اروم باش تو از الان به بعد خدمتکار خونه یه من اگه خطایی ازت سر بزنه بد تنبیه میشی
می هی : اما...
جونگکوک : اما و اینا نداریم الانم پیاده شو که رسیدیم
ویو می هی
وقتی باهاش حرف میزدم میخواستم جرش بدممممم اخه چرا مث ادم جواب منو نمیدیییی
چرا میخوای منو فشاری کنیییی؟
تو همین فکرا بودم که گفت پیاده شو و منم پیاده شدم
ویو کوک
از اونی که فک میکردم پرو تره هه اما قرار نیس داستان اینجوری بمونه...
شرط ها : ۱۰ لایک ۲۰ کامنت
۴.۹k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.