part: 54

جیمین هیونگ و بقیه فعلا نباید میفهمیدن چون مطمئنم حالشون بدتر میشد
بعد اینکه منیجر چوی اومد و گف که بریم براید استایل بغلش کردمو از استودیو اومدیم بیرون چون دیر وقت بود کمپانی خلوت بود
*
بعد تقریبا1ساعت دیگه دکتر از اتاق اومد بیرون
منو سوهی هم پاشدیم و سمتش رفتیم
سوهی: دکتر حالش چطوره(گریه)
دکتر: خطر رفع شده ولی هنوزم بیهوشه و بهوش اومدنش معلوم نیس شک خیلی بدی بهش وارد شده باید مراقبش باشین
وقای گفت بهوش اومدنش معلوم نیس قلبم تپیدنو یادش رف چطور میتونست همچین چیزی بشه
تعظیمی به دکتر کردیمو سریع رفتیم داخل اتاق وقتی دیدمش گریم گرفت ینی ممکن بود دیگه هیچوقت چشماشو باز نکنه اخه چطور چرا
سوهی ی طرف تخت رو صندلی نشست و دستشو گرفت و سرشو گذاشت رو دستش و به گریه کردن ادامه داد نمیخواستم خودم گریه کنمو سوهی رو اروم کنم ولی نمیتونستم
کوک: هی گریه نکن هانا حالش خوب میشه بازم مث قبلا باید از دستش حرص بخورین(بغض)
سوهی: فقط حالش خوب شه هرچقد میخواد اذیتمون کنه


نزدیکای صبح بود جیمین هیونگم اومده بود ولی کمپانی اجازه نداد هیچکس دیگه جز هیونگ بیاد منو جیمین هیونگو سوهی فقط اونجا بودیم
**
2روز بعد

دو روز گذشته ولی هنوز بهوش نیومده حتی دکترا این احتمالو دادن که ممکنه هیچوقت بهوش نیاد