رفتیم و توی فرودگاه پیتزا خریدیم و خوردیم و بعد برای هم ت
رفتیم و توی فرودگاه پیتزا خریدیم و خوردیم و بعد برای هم تهیونگ هم من پیامکی ارسال شد
پیامک:
پرواز شما تا ۱۰ دقیقه دیگه بلند میشه
من رو به تهیونگ
ات: بدو فقط بدووو
با تهیونگ مثل بچه های ۶ ساله میدویدیم و بعد فهمیدیم به موقع رسیدیم من و تهیونگ همراه دویدن چمدونو میکشیدیم منم حواسم نبود که دستم خونریزی کرده هنوز ۱ هفته تا اون ی ماه عمل مونده بود رفتیم و بلیط رو به جایی مشخص دادیم و رفتیم نشستیم روی صندلی از توی هواپیما همه چی قشنگ بود واقعا بهترین ویو دنیا بود
که یهو چشمم به دستم افتاد لباسم پر خون بود و دستم باند پیچیش باز شده بود با ترس به اینکه تهیونگ بهم چیزی نگه زدم به شونش
تهیونگ: بله؟
ات: د دستم خونریزی کرده
تهیونگ: این دست باعث همه این اتفاقا شد من پیش بینی کرده بودم
ات:
باند و گیره باند رو از توی کیف من دراورد و باند دستمو عوض کرد کتشو درآورد و انداخت روی شونم
تهیونگ: بگیر چاگیا دیگه جای خونی لباست معلوم نیست
ات: ممنون ، بوسه ای روی لپ تهیونگ کاشت
تهیونگ: لپام سرخ شد دستام روی صورتم گذاشتم
پرش زمانی به ۱۰ دقیقه قبل رسیدن به فرودگاه پاریس
ات: از خواب بیدار شدم و تهیونگ به صورت فجیعانه ای کیوت دیدم که سرش روی شونم بود موهاشو کمی نوازش کردم که صدای خانمی اومد که خلاصه حرفاش این بود
به پاریس شهر کلاسیک و مد خوش آمدید سفر خوبی را برایتان ارزومندم
ات : یواش ) تهیونگاا بیدار شو رسیدیم
تهیونگ: با صدای گرفته) ع چه خوب بریم
دست تهیونگو گرفتم و رفتیم از پله های هواپیما پایین
ادامه دارد....
پیامک:
پرواز شما تا ۱۰ دقیقه دیگه بلند میشه
من رو به تهیونگ
ات: بدو فقط بدووو
با تهیونگ مثل بچه های ۶ ساله میدویدیم و بعد فهمیدیم به موقع رسیدیم من و تهیونگ همراه دویدن چمدونو میکشیدیم منم حواسم نبود که دستم خونریزی کرده هنوز ۱ هفته تا اون ی ماه عمل مونده بود رفتیم و بلیط رو به جایی مشخص دادیم و رفتیم نشستیم روی صندلی از توی هواپیما همه چی قشنگ بود واقعا بهترین ویو دنیا بود
که یهو چشمم به دستم افتاد لباسم پر خون بود و دستم باند پیچیش باز شده بود با ترس به اینکه تهیونگ بهم چیزی نگه زدم به شونش
تهیونگ: بله؟
ات: د دستم خونریزی کرده
تهیونگ: این دست باعث همه این اتفاقا شد من پیش بینی کرده بودم
ات:
باند و گیره باند رو از توی کیف من دراورد و باند دستمو عوض کرد کتشو درآورد و انداخت روی شونم
تهیونگ: بگیر چاگیا دیگه جای خونی لباست معلوم نیست
ات: ممنون ، بوسه ای روی لپ تهیونگ کاشت
تهیونگ: لپام سرخ شد دستام روی صورتم گذاشتم
پرش زمانی به ۱۰ دقیقه قبل رسیدن به فرودگاه پاریس
ات: از خواب بیدار شدم و تهیونگ به صورت فجیعانه ای کیوت دیدم که سرش روی شونم بود موهاشو کمی نوازش کردم که صدای خانمی اومد که خلاصه حرفاش این بود
به پاریس شهر کلاسیک و مد خوش آمدید سفر خوبی را برایتان ارزومندم
ات : یواش ) تهیونگاا بیدار شو رسیدیم
تهیونگ: با صدای گرفته) ع چه خوب بریم
دست تهیونگو گرفتم و رفتیم از پله های هواپیما پایین
ادامه دارد....
۴.۲k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.