Part 31
Part31
تهیونگ :داداداااااااا پشمکککککک
ات: تهه پمشککککک عه منظورممم پشمککککککک
تهیونگ: بیا (خنده )
ات :مرسیییییییی
*دیگه پشمک خوردن رفتن تو ماشین *
ات: تهیونگ خیلییییی خوب بود مسییییییییییی
میره جلو لپ تهیونگ بوس میکنه
تهیونگ :خواهش میکنم که دیدم یهو ات لپمو بوس کرد
تهیونگ: لب مو بوس میکردی بهتر بود (لپاش سرخ شده)
ات :اون دیگه واسه یه موقع دیگه
تهیونگ :باش (اروم)
ات: میخوای بوست کنم خوشحال بشی
تهیونگ: واقعا (ذوق)
ات: رفتم پشت فرمون روبروش جلو پاش نشستم
لبامو بردم نزدیک لباش
کههههههه
تهیونگ :داداداااااااا پشمکککککک
ات: تهه پمشککککک عه منظورممم پشمککککککک
تهیونگ: بیا (خنده )
ات :مرسیییییییی
*دیگه پشمک خوردن رفتن تو ماشین *
ات: تهیونگ خیلییییی خوب بود مسییییییییییی
میره جلو لپ تهیونگ بوس میکنه
تهیونگ :خواهش میکنم که دیدم یهو ات لپمو بوس کرد
تهیونگ: لب مو بوس میکردی بهتر بود (لپاش سرخ شده)
ات :اون دیگه واسه یه موقع دیگه
تهیونگ :باش (اروم)
ات: میخوای بوست کنم خوشحال بشی
تهیونگ: واقعا (ذوق)
ات: رفتم پشت فرمون روبروش جلو پاش نشستم
لبامو بردم نزدیک لباش
کههههههه
۱۱.۹k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.