قلب بنفش 💜 part :۶
ا.ت ویو :
صبح پاشدم دیدم ماریا چقد بهم زنگ زده
+الو
/الو سلام خنگول چرا نیومدی خونه
+اومدم خونه مجردیم
/حالت خوبه
_(ماجرا رو براش تعریف کرد )
/حالا ناراحت نباش فن ساین بعدی ازش بپرس چرا نیومد
+نه فک نکنم دیگه بیام ...میخوام فراموشش کنم حالم هر روز داره بدتر میشه وقتی به این فکر میکنم که هیچوقت قرار نیست بهش برسم دیوونم میکنه شاید بهتره فراموشش کنم ...
/شایدم این راه خوبی باشه اما من نمیتونم ولشون کنم
+منم اما دارم هم به خودم هم به اون آسیب میزنم و این حالمو بد میکنه
/هوم دارم میام پیشت اگر وقت داری ...
+آره بیا حالم زیاد خوب نیست
/اوکی درو باز کن
+ چی ! 😂
/فک کردی تنهات میزارم خنگول درو باز کن 😂
+بش
کوک ویو :
پاشدم رفتم حموم اومدم بیرون رفتم صبحانه خورم دلم میخواست یکم تنها باشم استراحت کنم بخاطر کنسرت خسته بودم رفتم خونه مجردیم که توی بالا شهر سئول بود درو باز کردم رفتم توی خونه دلم واسه اینجا خیلی تنگ شده بود دیدم نامجون بهم زنگ زد
_الو
نامی:الو
_جونم نامی
نامی :کوک دو روز دیگه فن ساین داریم باز میگم شاید اون دختره باز بیاد با دوستش
_اوه واقعا اینکه خیلی خوبه مرسی که گفتی
نامی :خواهش میکنم راستی کوک یونگی میشه بیاد پیشت میخواد روی سولو جدیدش کار کنه بچه ها شلوغ میکنن کرم میریزن 😂
_اوکی بگو بیاد 😂🤝🏻
نامی :فعلا
دیدم هیونگ داره میاد پیشم خیلی خوشحال بودم از یه طرفم اون خبر خوبی که نامی بهم داد حالمو بهتر کرد رفتم یکم خوراکی بیارم با هیونگ بشینیم فیلم ببینیم چون شب بود حال میداد
ا.ت ویو :
توی خونه چیزی برای خوردن نبود چون یک سال بود نیومده بودم رفتم برم یکم خرید رفتم فروشگاه سمت خونمون یه عالمه وسیله گرفتم داشتم حساب میکردم که به بوی خیلی آشنا اومد برگشتم نگاه کردم یه پسر هیکلی با ماسک و کلاه بود چشمای خیلی قشنگی داشت اما بجا نیاوردم حساب کردم رفتم بیرون
کوک ویو :
وسایلا رو گرفتم و میخواستم حساب کنم که یه دختر آشنا دیدم آره اون ا.ت بود خیلی خوب شد میتونم بهش بگم چرا نرفتم منو دید اما نشناخت رفتش بیرون که منم حساب کردم رفتم دنبالش
_ببخشید
+آ ببخشید با من بودین؟
_ا.ت منو بجا نیاوردی
+با اون کلاه و ماسک نه !
_(ماسکشو کشید پایین )
+ا. اوه ک..کوک !!!
_اره تعجب کردی 😂
+آره فک نمیکردم ببینمت دوباره
_ا.ت راستش من اونروز نیومدم بخاطر این بود که بادیگارد ها نزاشتن چون باید زود برمیگشتم
معذرت میخوام
+من فکر کرم سرکارم گذاشتی ،اشکال نداره پیش میاد درکت میکنم
_میشه شمارتو بدی
+آره ....
_مرسی بهت زنگ میزنم اگر میشه یروز همو ببینیم
+آ...آره چرا که نه 😄
_خب کن دیگه برم ..اوه راستی خونت کجاس
+اونجا (با دست نشون داد )
حمایت پلیز 🌑
صبح پاشدم دیدم ماریا چقد بهم زنگ زده
+الو
/الو سلام خنگول چرا نیومدی خونه
+اومدم خونه مجردیم
/حالت خوبه
_(ماجرا رو براش تعریف کرد )
/حالا ناراحت نباش فن ساین بعدی ازش بپرس چرا نیومد
+نه فک نکنم دیگه بیام ...میخوام فراموشش کنم حالم هر روز داره بدتر میشه وقتی به این فکر میکنم که هیچوقت قرار نیست بهش برسم دیوونم میکنه شاید بهتره فراموشش کنم ...
/شایدم این راه خوبی باشه اما من نمیتونم ولشون کنم
+منم اما دارم هم به خودم هم به اون آسیب میزنم و این حالمو بد میکنه
/هوم دارم میام پیشت اگر وقت داری ...
+آره بیا حالم زیاد خوب نیست
/اوکی درو باز کن
+ چی ! 😂
/فک کردی تنهات میزارم خنگول درو باز کن 😂
+بش
کوک ویو :
پاشدم رفتم حموم اومدم بیرون رفتم صبحانه خورم دلم میخواست یکم تنها باشم استراحت کنم بخاطر کنسرت خسته بودم رفتم خونه مجردیم که توی بالا شهر سئول بود درو باز کردم رفتم توی خونه دلم واسه اینجا خیلی تنگ شده بود دیدم نامجون بهم زنگ زد
_الو
نامی:الو
_جونم نامی
نامی :کوک دو روز دیگه فن ساین داریم باز میگم شاید اون دختره باز بیاد با دوستش
_اوه واقعا اینکه خیلی خوبه مرسی که گفتی
نامی :خواهش میکنم راستی کوک یونگی میشه بیاد پیشت میخواد روی سولو جدیدش کار کنه بچه ها شلوغ میکنن کرم میریزن 😂
_اوکی بگو بیاد 😂🤝🏻
نامی :فعلا
دیدم هیونگ داره میاد پیشم خیلی خوشحال بودم از یه طرفم اون خبر خوبی که نامی بهم داد حالمو بهتر کرد رفتم یکم خوراکی بیارم با هیونگ بشینیم فیلم ببینیم چون شب بود حال میداد
ا.ت ویو :
توی خونه چیزی برای خوردن نبود چون یک سال بود نیومده بودم رفتم برم یکم خرید رفتم فروشگاه سمت خونمون یه عالمه وسیله گرفتم داشتم حساب میکردم که به بوی خیلی آشنا اومد برگشتم نگاه کردم یه پسر هیکلی با ماسک و کلاه بود چشمای خیلی قشنگی داشت اما بجا نیاوردم حساب کردم رفتم بیرون
کوک ویو :
وسایلا رو گرفتم و میخواستم حساب کنم که یه دختر آشنا دیدم آره اون ا.ت بود خیلی خوب شد میتونم بهش بگم چرا نرفتم منو دید اما نشناخت رفتش بیرون که منم حساب کردم رفتم دنبالش
_ببخشید
+آ ببخشید با من بودین؟
_ا.ت منو بجا نیاوردی
+با اون کلاه و ماسک نه !
_(ماسکشو کشید پایین )
+ا. اوه ک..کوک !!!
_اره تعجب کردی 😂
+آره فک نمیکردم ببینمت دوباره
_ا.ت راستش من اونروز نیومدم بخاطر این بود که بادیگارد ها نزاشتن چون باید زود برمیگشتم
معذرت میخوام
+من فکر کرم سرکارم گذاشتی ،اشکال نداره پیش میاد درکت میکنم
_میشه شمارتو بدی
+آره ....
_مرسی بهت زنگ میزنم اگر میشه یروز همو ببینیم
+آ...آره چرا که نه 😄
_خب کن دیگه برم ..اوه راستی خونت کجاس
+اونجا (با دست نشون داد )
حمایت پلیز 🌑
۱۳.۵k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.