love is a killer
love is a killer
p.²¹
ات.عمارت.سئول.گنگنام
×ا...اجوما این همون ات ۲۰ دقیقه پیشه
~ انگار بله پسرم
× پشمانم .....دختر انقدر خوشگل کردی میترسم بدزدنت
+ مگه شما دوتا به چه دردی میخورین
×(خنده )
+ خب بریم
+ تهیونگا ....تهیونگ......مستر کیم (دستش رو جولو صورتش تکون داد )
- ه..ها
+ بریم
- ات
+هوم
- این لباس یکم باز نیست
+ چشه خوبه که
× بیاین دیگه دیر شده
+ اوکی اومدیم
- آخر من از دست شما سکته میکنم ( تو ذهنش )
(رفتیم و سوار ماشین شدیم کوک رانندگی میکرد تهیونگم جلو نشسته بود ولی از کی تابه حال طرز لباس پوشیدنم برای تهیونگ مهم شده بگزریم تقریبا بعد ۳۰ یا ۴۰ دقیقه رسیدیم داشیتیم میرفتیم تو که دم در بار یوون ون (نامزاد سابق ات )رو دیدم که داشت با یه دختر حرف میزد و دختر خودشو میمالوند بهش ای اصلا چرا حال خودمو با این عوضی خراب کنم ولش بابا رفتیم تو و نشستیم که گارسون اومد )
● چی میل دارید
- برای من یه ویسکی بیار
+ منم یه ویسکی
× منم یه ودکا
● چشم
(گارسون نوشیدنی رو اورد منم داشتم نوشیدنیم رو میخوردم که اون عوضی (همون اکس ات )اومد سمتم (علامت یوون ون ¡))
¡ببینم ات خودتی
+ اره خودمم
¡ چقدر تغیر کردی چه خوشگل شدی
+ ولی تو همون عنی که بودی هستی
×-(درحال سعی در جر نخوردن )
+الانم گورت رو گم کن و از اینجا گم شو
¡ات
+ ....
¡ میشه منو ببخشی
+ نه
¡ ات لطفا خواهش میکنم من تو این دو سال از کارم خیلی پشیمون شدم لطفا بر گرد
(دیگه داشت حرصمو در میاورد که یهو تهیونگ به من نزدیک شد و کمرم رو گرفت و به سمت خودش کشید)
- بیب این مرتیکه کیه
¡ بیب ات این مردیکه عوضی کیه(حرص )(حرص نخور موهات سفید میشه 😂)
(من که دو هزاریم افتاد چی شد و نقشه تهیونگ چیه یه سیلی محکم خوابوندم تو صورت یوون ون )
+ چطور جرعت میکنی به نامزادم بگی عوضی
(اخیش حرصم خالی شد تا اینو گفتم بدون هیچ کلمه ای رفت ولی اگه تا یک دقیقه دیگه تهیونگ منو ول نکنه قلبم از جا میاد بیرون ولم کرد و گفت )
- ببخشید فکر کردم به کمک نیاز داری
+ نه بابا مرسی بابت کمک
- خواهش
+ من میرم دست شویی الان میام( رفت )
×(ارم زد به شونه تهیونگ ) بیب این مرتیکه کیه (اداشو در میاره )
- کوک نکن الان اصلا حوصله ندارم
× تهیونگ تو این چند روز چته خیلی تو خودتی اصلا حوصله نداری چه مرگته
- اگه بگمم درک نمی کنی
× تو اول بگو
- جونگ کوک من ...من ...من عاشق ات شدم
ات
(رفتم دست شوی وای خدا چرا انقدر قلبم تند میزنه تو اینه به خودم نگاه کردم چرا لپام گل انداخته یه اب سرد به دست و صورتم زدم و میخواستم برم کههههههههه)
p.²¹
ات.عمارت.سئول.گنگنام
×ا...اجوما این همون ات ۲۰ دقیقه پیشه
~ انگار بله پسرم
× پشمانم .....دختر انقدر خوشگل کردی میترسم بدزدنت
+ مگه شما دوتا به چه دردی میخورین
×(خنده )
+ خب بریم
+ تهیونگا ....تهیونگ......مستر کیم (دستش رو جولو صورتش تکون داد )
- ه..ها
+ بریم
- ات
+هوم
- این لباس یکم باز نیست
+ چشه خوبه که
× بیاین دیگه دیر شده
+ اوکی اومدیم
- آخر من از دست شما سکته میکنم ( تو ذهنش )
(رفتیم و سوار ماشین شدیم کوک رانندگی میکرد تهیونگم جلو نشسته بود ولی از کی تابه حال طرز لباس پوشیدنم برای تهیونگ مهم شده بگزریم تقریبا بعد ۳۰ یا ۴۰ دقیقه رسیدیم داشیتیم میرفتیم تو که دم در بار یوون ون (نامزاد سابق ات )رو دیدم که داشت با یه دختر حرف میزد و دختر خودشو میمالوند بهش ای اصلا چرا حال خودمو با این عوضی خراب کنم ولش بابا رفتیم تو و نشستیم که گارسون اومد )
● چی میل دارید
- برای من یه ویسکی بیار
+ منم یه ویسکی
× منم یه ودکا
● چشم
(گارسون نوشیدنی رو اورد منم داشتم نوشیدنیم رو میخوردم که اون عوضی (همون اکس ات )اومد سمتم (علامت یوون ون ¡))
¡ببینم ات خودتی
+ اره خودمم
¡ چقدر تغیر کردی چه خوشگل شدی
+ ولی تو همون عنی که بودی هستی
×-(درحال سعی در جر نخوردن )
+الانم گورت رو گم کن و از اینجا گم شو
¡ات
+ ....
¡ میشه منو ببخشی
+ نه
¡ ات لطفا خواهش میکنم من تو این دو سال از کارم خیلی پشیمون شدم لطفا بر گرد
(دیگه داشت حرصمو در میاورد که یهو تهیونگ به من نزدیک شد و کمرم رو گرفت و به سمت خودش کشید)
- بیب این مرتیکه کیه
¡ بیب ات این مردیکه عوضی کیه(حرص )(حرص نخور موهات سفید میشه 😂)
(من که دو هزاریم افتاد چی شد و نقشه تهیونگ چیه یه سیلی محکم خوابوندم تو صورت یوون ون )
+ چطور جرعت میکنی به نامزادم بگی عوضی
(اخیش حرصم خالی شد تا اینو گفتم بدون هیچ کلمه ای رفت ولی اگه تا یک دقیقه دیگه تهیونگ منو ول نکنه قلبم از جا میاد بیرون ولم کرد و گفت )
- ببخشید فکر کردم به کمک نیاز داری
+ نه بابا مرسی بابت کمک
- خواهش
+ من میرم دست شویی الان میام( رفت )
×(ارم زد به شونه تهیونگ ) بیب این مرتیکه کیه (اداشو در میاره )
- کوک نکن الان اصلا حوصله ندارم
× تهیونگ تو این چند روز چته خیلی تو خودتی اصلا حوصله نداری چه مرگته
- اگه بگمم درک نمی کنی
× تو اول بگو
- جونگ کوک من ...من ...من عاشق ات شدم
ات
(رفتم دست شوی وای خدا چرا انقدر قلبم تند میزنه تو اینه به خودم نگاه کردم چرا لپام گل انداخته یه اب سرد به دست و صورتم زدم و میخواستم برم کههههههههه)
۶.۶k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.