بی رحم اما مهربون

ویو ات
وقتی بیدار شدم دیدم تو یه خونه دیگم و برای اینکه هویتم فاش نشه کاری نکردم چون میدونستم گروگان گرفته یه مافیا هستم و احتمال اینکه اون مافیا قاتل پدرم باشه زیاده
ویو کوک
رفتم ببینم بیداره یا خواب دیدم بیداره پس تصمیم گرفتم قضیه رو بهش بگم
کوک. خب کوچولو تو باید با من ازدواج کنی اگه ازدواج نکنی میکشمت
ات با حالت ترسیده و بغض گریه . تو کی هستی چرا منو گروگان گرفتی...با گریه
کوک. مافیا حالا زود باشبرگه رو امضا کن
ات با ناراحتی و گریه فیک برگه رو امضا کرد
کوک. خب حالا شدی دختر خوب
ات......
یه هفته بعد
ویو کوک
نمیدونم تو این یه هفته به این دختره حس دارم یعنی عاشقشم اون واقعا یه فرشته هست(پسرم سخت در اشتباهیی)
ویو ات
اههه چرا این پسره رو میبینم قلبم تند تند میزنههه فکر کنم عاشقش شدم