دوپارتی شوتو
نسبت:روی هم کراشید(هردوتون)
قضیه از این قراره که شما متوجه میشید از شوتو خوشتون میاد و هروقت می بنینش و باهاش صحبت می کنید لکنت میگیرید و قرمز میشید
تصمیم گرفتید از شوتو دوری کنید و با باهاش کمتر حرف بزنید
یکی دو هفته گذشت و شما مدام از شوتو دوری می کردید
این قضیه واسه شوتو آزار دهنده بود چون هر وقت سعی می کرد باهات ارتباط بگیره بیشتر از چند کلمه باهاش حرف نمیزدی و می پیچوندیش و در طی مکالمتون صورتت سرخ بود که شوتو فکر می کرد از روی عصبانیت(بچم🥺)
Nana chan🧸:
یه روز وقتی توی خوابگاه بودید مینا خواست یه بازی کنید
مینا:بچه ها بیاین یه کاری کنیم خواننده و بازیگرای جذاب معروف مورد علاقمون رو به هم نشون بدیم و در موردشون نظر بدیم
بچه های تایید کردن شوتو اول می خواست رد کنه ولی بعد گفت فرصت خوبیه که بیشتر دو کلمه با هم حرف بزنید
شوتو خواست بیاد سمتت و یه خواننده رو نشون بده که میدوریا زودتر از اون اومد پیشت
ایزوکو:ف/ت سان نظرت در مورد این خواننده چیه؟
ا/ت:اوممم خیلی خواننده خوبیه زاویه فکش بینی کوچولوش صداش و.....
ایزوکو و ا/ت جان شروع کردن به حرف زدن در مورد اون خواننده و تا جد ابادش رو به همدیگه گفتن
بالاخره بعد نیم ساعت حرف زداناشون تموم شد و شوتو رفت پیش ا/ت
شوتو:شوتو:ف/ت سان به نظرت این خواننده خوبیه؟
(من یه توضیح بدم الان شوتو میدوریا و ا/ت روی مبل سه نفره نشستن و ا/ت وسط شوتو سمت چپش و میدوریا سمت راستش)
ا/ت:اوم درسته تودوروکی سان(لبو)
ا/ت که می خواست از شوتو دور باشه تا شاید کمتر گرمش باش از شوتو فاصله گرفت و تقریبا چسبید به میدوریا
(میدوریا:به من چهههههه)
شوتو که میدوتست ا/ت از این خواننده خوشش میاد و قطعا تا فیهاخالدون این رو هم می دونه از جواب ا/ت جا خورد
و وقتی چسبید به میدوریا بغض کرد چشماشو توله سگی کرد سرش رو انداخت پایین و تو صفحه نمایش گر گوشیش خیره شداندر ذهن ا/ت جان
شوتو امد پیشه من و درمورد خواننده مورد علاقه ام ازم پرسید اصن از کجا می دونست
چرا از همون موقع بازی مستقیم امد بغل من نشت و با اخم میدوریای بدبخت زل زده بود
توی این دو هفت حد اقل ۱۵ بار تودوروکی سان امد پیشم و به بهونه های مختلف می خواست باهام حرف بزنه
فلش بک
شوتو:ف/ت سان از ایدا سان خبر نداری؟
شوتوف/ت سان میدونی این مسئله چطور حل میشه؟
شوتو ف/ت سان بنظرت اتیش بهتره یا یخ؟
شوتو:ف/ت سان؟
پایان فلش بک
خوب کاملا مشخصه می خواست باهام ارتباط برقرار کنه منم محل نمی دادم
صبر کن چییی
من چی کار کردمممم
کراشم می خواست باهام بحرفه من بی محلی کردمممم
خاک بر سرمممNana chan🧸:
اندر ذهن ا/ت جان
همین الان باهاش حرف میزنم
*برگشتن سمت شوتو
دوباره اندر ذهن ا/ت
این چرا ایقدر پکره
چشماش چرا ایقدر برق میزنه اشک؟
چرا ایقدر سعی می کنه اب دهنش رو قورت بده
*ا/ت از پارچه ی لباس شوتو گرفت و تکونش داد
ا/ت : تودوروکی سان چیشده
وقتی شوتو نگام کرد تازه فهمیده اون چیزو سعی داشت قورت بده بغضش بود ولی چرا خیر بدی از تو گوشیش خونده؟
به گوشیش نگاه کردم اینکه خاموشه
شوتو:میشه بعد شام بیای پارک جلوی خوابگاه؟🥺
ا/ت :اره باشه مطمعنی الان خوبی
دوستان این اولین سناریو من هست
لطفا تو کامنتا نظرتون رو بگین که من بدونم ادامه بدم یا نه
😇😇
قضیه از این قراره که شما متوجه میشید از شوتو خوشتون میاد و هروقت می بنینش و باهاش صحبت می کنید لکنت میگیرید و قرمز میشید
تصمیم گرفتید از شوتو دوری کنید و با باهاش کمتر حرف بزنید
یکی دو هفته گذشت و شما مدام از شوتو دوری می کردید
این قضیه واسه شوتو آزار دهنده بود چون هر وقت سعی می کرد باهات ارتباط بگیره بیشتر از چند کلمه باهاش حرف نمیزدی و می پیچوندیش و در طی مکالمتون صورتت سرخ بود که شوتو فکر می کرد از روی عصبانیت(بچم🥺)
Nana chan🧸:
یه روز وقتی توی خوابگاه بودید مینا خواست یه بازی کنید
مینا:بچه ها بیاین یه کاری کنیم خواننده و بازیگرای جذاب معروف مورد علاقمون رو به هم نشون بدیم و در موردشون نظر بدیم
بچه های تایید کردن شوتو اول می خواست رد کنه ولی بعد گفت فرصت خوبیه که بیشتر دو کلمه با هم حرف بزنید
شوتو خواست بیاد سمتت و یه خواننده رو نشون بده که میدوریا زودتر از اون اومد پیشت
ایزوکو:ف/ت سان نظرت در مورد این خواننده چیه؟
ا/ت:اوممم خیلی خواننده خوبیه زاویه فکش بینی کوچولوش صداش و.....
ایزوکو و ا/ت جان شروع کردن به حرف زدن در مورد اون خواننده و تا جد ابادش رو به همدیگه گفتن
بالاخره بعد نیم ساعت حرف زداناشون تموم شد و شوتو رفت پیش ا/ت
شوتو:شوتو:ف/ت سان به نظرت این خواننده خوبیه؟
(من یه توضیح بدم الان شوتو میدوریا و ا/ت روی مبل سه نفره نشستن و ا/ت وسط شوتو سمت چپش و میدوریا سمت راستش)
ا/ت:اوم درسته تودوروکی سان(لبو)
ا/ت که می خواست از شوتو دور باشه تا شاید کمتر گرمش باش از شوتو فاصله گرفت و تقریبا چسبید به میدوریا
(میدوریا:به من چهههههه)
شوتو که میدوتست ا/ت از این خواننده خوشش میاد و قطعا تا فیهاخالدون این رو هم می دونه از جواب ا/ت جا خورد
و وقتی چسبید به میدوریا بغض کرد چشماشو توله سگی کرد سرش رو انداخت پایین و تو صفحه نمایش گر گوشیش خیره شداندر ذهن ا/ت جان
شوتو امد پیشه من و درمورد خواننده مورد علاقه ام ازم پرسید اصن از کجا می دونست
چرا از همون موقع بازی مستقیم امد بغل من نشت و با اخم میدوریای بدبخت زل زده بود
توی این دو هفت حد اقل ۱۵ بار تودوروکی سان امد پیشم و به بهونه های مختلف می خواست باهام حرف بزنه
فلش بک
شوتو:ف/ت سان از ایدا سان خبر نداری؟
شوتوف/ت سان میدونی این مسئله چطور حل میشه؟
شوتو ف/ت سان بنظرت اتیش بهتره یا یخ؟
شوتو:ف/ت سان؟
پایان فلش بک
خوب کاملا مشخصه می خواست باهام ارتباط برقرار کنه منم محل نمی دادم
صبر کن چییی
من چی کار کردمممم
کراشم می خواست باهام بحرفه من بی محلی کردمممم
خاک بر سرمممNana chan🧸:
اندر ذهن ا/ت جان
همین الان باهاش حرف میزنم
*برگشتن سمت شوتو
دوباره اندر ذهن ا/ت
این چرا ایقدر پکره
چشماش چرا ایقدر برق میزنه اشک؟
چرا ایقدر سعی می کنه اب دهنش رو قورت بده
*ا/ت از پارچه ی لباس شوتو گرفت و تکونش داد
ا/ت : تودوروکی سان چیشده
وقتی شوتو نگام کرد تازه فهمیده اون چیزو سعی داشت قورت بده بغضش بود ولی چرا خیر بدی از تو گوشیش خونده؟
به گوشیش نگاه کردم اینکه خاموشه
شوتو:میشه بعد شام بیای پارک جلوی خوابگاه؟🥺
ا/ت :اره باشه مطمعنی الان خوبی
دوستان این اولین سناریو من هست
لطفا تو کامنتا نظرتون رو بگین که من بدونم ادامه بدم یا نه
😇😇
۵.۱k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.