فیک از کوک پارت12
صداتون کنم و راحت تر حرف بزنیم. شوگا: از نظر من عالیه. من: شام خوردیمو رفتیم تلوزیون دیدیدم بعد از یکم همه رفتیم بخابیم من یکم زودتر از کوک رفتم بالا و رو تخت دراز کشیدم. کوک هم اومد دراز کشید منم چشامو بستم و خوابم برد. کوک: نگاش کردم دیدم خوابش برده بود خیلی خوشگل بود فک کنم فک کنم عاشق شدم عاشق هه مین شدم اما نمیدونم چجوری به خودش بگم چجوری بهش نشون بدم، با این فکر خوابم برد. من: از خواب پاشدم دیدم کوک هم هنوز خوابه ولی بقیه صداشون میومپ، من بلند نشدم و فقط همینجوری نگاش کردم فک کنم دوسش دارم. کوک: قبل از اینکه بیدار شه بیدار بودم و داشتم نگاش میکردم که یهو بیدار شد، خودمو زدم به خواب، یکم که گذشت فهمیدم داره نگام میکنه هم ذوق کردم هم خجالت کشیدم. شوگا: اینا هنوز خوابن البته هه مین حق داره هم کمرش درد میکنه هم دیروز صبح رفت شب اومد ولی کوک چرا؟ وی: من میرم کوک رو بیدار میکنم رفتم بالا تو اتاق هردوشون خواب بودن یواش کوک رو بیدار کردم گفتش که الان میاد هه مین هم بیدار میکنه منم رفتم پایین. کوک: هه مین پاشو خیلی خوابیدیم. من: مثلا از خواب بیدار شدم گفتم که اره
۱۵.۷k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.