عشق وحشی ارباب 🖤🤤🔪 پارت 17
شرط پارت بعد
51 لایک
51 کامنت
علامت ا/ت +
علامت تهیونگ _
علامت کوک *
علامت سوک ~
سوک وارد اتاق شد و دید کوک ا/ت رو بغل کرده و ا/ت هم آروم گریه میکنه.
سوک دست ا/ت رو گرفت و کشیدش تو بغل خودش.
~ چیکارش کردی پسر عوضی
* به تو ربطی نداره
~ ا/ت زندگی منه بعد چطور به من ربط نداره تو باهاش چیکار کردی
ا/ت از حرف سوک تعجب کرد.
* اون زندگی تو نیست
~ اون زندگی من و همچنین مال منه و دیگه اجازه نمیدم حتی بهش نزدیک بشی
کوک دست ا/ت رو گرفت و کشیدش که بغلش کنه ولی سوک هم اون دستشو گرفته بود و ا/ت بین این دو تا گیر کرده بود.
~ ا/ت
+ هوم؟
~ من یا کوک
+ خوب تو
* واقعا که ا/ت
~ خوب کوک دیدی که منو انتخاب کرد پس دیکه حق نداری حتی نزدیکش بشی
کوک دست ا/ت رو ول کرد و از اتاق ا/ت رفت بیرون و در رو محکم بست و به سمت پذیرایی رفت.
ا/ت دستشو از دست سوک کشید بیرون و دوید سمت پذیرایی.
کوک سمت در رفت که از اونجا بره ولی ا/ت دوید سمتش و از پشت کمرشو گرفت.
* دستتو بردار ا/ت
+ میخوای بری؟
* اره دستتو بردار
+ نه نمیزارم بری
* میگم دستتو بردار دختر هرزه (با داد)
+ به من نگو هرزه کوک (با بغض)
تهیونگ که دید کوک به ا/ت گفت هرزه و ا/ت گریه اش گرفت رفت سمت ا/ت.
تهیونگ دست ا/ت رو از کمر کوک جدا کرد و از پشت بغلش کرد.
_ هوی پسر دختر باز چطوری جرأت میکنی به ا/ت بگی هرزه😠
* به ادمای هرزه میگن هرزه خوب 😡
ا/ت گریه میکرد چون کوک بهش تهمت هرزه بودن زد.
+ گمشووووو بیرون اقای جئون (با گریه)
کوک از خونه رفت بیرون و در رو پشت سرش محکم بست.
ا/ت بلند گریه میکرد.
تهیونگ ا/ت رو از پشت بغل کرده بود.
تهیونگ ا/ت رو چرخوند که بتونه صورتشو ببینه و دید داره گریه میکنه و چشماش قرمزه، دستشو روی صورت ا/ت کشید اشکاشو پاک کرد و محکم تر بغلش کرد.
_ ا/ت خواهش میکنم گریه نکن
+ چجوری وقتی بهم تهمت هرزه بودن میزنن گریه نکنم(با گریه)
تهیونگ سر ا/ت رو روی سینش گذاشت و موهاشو ناز کرد و گفت:
_ اون برای خودش چرت و پرت گفت
_ تو که نباید برای حرف های هر کسی خودتو ناراحت کنی بیبی
ا/ت خودشو از تهیونگ جدا کرد و اشکاشو پاک کرد.
+ واقعا ازت ممنونم که اینقدر خوبی
_ من فقط با تو خوبم 😊🙂
+ بازم ممنون که با من خوبی😂
_ فدات شم من
+ اخجووووووون فدام شو😂
تهیونگ دنبال ا/ت دوید و ا/ت هم فرار میکرد تا بالاخره ا/ت خورد زمین و تهیونگ گرفتش و همونجوری که ا/ت روی زمین افتاده بود روش خیمه زد و قلقلکش میداد.
+ ولم کن🤣
_ نوچ 😝
تهیونگ و ا/ت بدون هیچ حرکتی به هم زل زده بودن که ا/ت نگاهشو از تهیونگ دزدید و تهیونگ هم سرشو تو گردن ا/ت فرو برد.
ا/ت شوکه شده بود. 😳
تهیونگ گردن ا/ت رو بو میکرد و بعد از چند دقیقه از گردن ا/ت دل کَند ولی.......
تا پارت بعد در خماری بمانید😝
51 لایک
51 کامنت
علامت ا/ت +
علامت تهیونگ _
علامت کوک *
علامت سوک ~
سوک وارد اتاق شد و دید کوک ا/ت رو بغل کرده و ا/ت هم آروم گریه میکنه.
سوک دست ا/ت رو گرفت و کشیدش تو بغل خودش.
~ چیکارش کردی پسر عوضی
* به تو ربطی نداره
~ ا/ت زندگی منه بعد چطور به من ربط نداره تو باهاش چیکار کردی
ا/ت از حرف سوک تعجب کرد.
* اون زندگی تو نیست
~ اون زندگی من و همچنین مال منه و دیگه اجازه نمیدم حتی بهش نزدیک بشی
کوک دست ا/ت رو گرفت و کشیدش که بغلش کنه ولی سوک هم اون دستشو گرفته بود و ا/ت بین این دو تا گیر کرده بود.
~ ا/ت
+ هوم؟
~ من یا کوک
+ خوب تو
* واقعا که ا/ت
~ خوب کوک دیدی که منو انتخاب کرد پس دیکه حق نداری حتی نزدیکش بشی
کوک دست ا/ت رو ول کرد و از اتاق ا/ت رفت بیرون و در رو محکم بست و به سمت پذیرایی رفت.
ا/ت دستشو از دست سوک کشید بیرون و دوید سمت پذیرایی.
کوک سمت در رفت که از اونجا بره ولی ا/ت دوید سمتش و از پشت کمرشو گرفت.
* دستتو بردار ا/ت
+ میخوای بری؟
* اره دستتو بردار
+ نه نمیزارم بری
* میگم دستتو بردار دختر هرزه (با داد)
+ به من نگو هرزه کوک (با بغض)
تهیونگ که دید کوک به ا/ت گفت هرزه و ا/ت گریه اش گرفت رفت سمت ا/ت.
تهیونگ دست ا/ت رو از کمر کوک جدا کرد و از پشت بغلش کرد.
_ هوی پسر دختر باز چطوری جرأت میکنی به ا/ت بگی هرزه😠
* به ادمای هرزه میگن هرزه خوب 😡
ا/ت گریه میکرد چون کوک بهش تهمت هرزه بودن زد.
+ گمشووووو بیرون اقای جئون (با گریه)
کوک از خونه رفت بیرون و در رو پشت سرش محکم بست.
ا/ت بلند گریه میکرد.
تهیونگ ا/ت رو از پشت بغل کرده بود.
تهیونگ ا/ت رو چرخوند که بتونه صورتشو ببینه و دید داره گریه میکنه و چشماش قرمزه، دستشو روی صورت ا/ت کشید اشکاشو پاک کرد و محکم تر بغلش کرد.
_ ا/ت خواهش میکنم گریه نکن
+ چجوری وقتی بهم تهمت هرزه بودن میزنن گریه نکنم(با گریه)
تهیونگ سر ا/ت رو روی سینش گذاشت و موهاشو ناز کرد و گفت:
_ اون برای خودش چرت و پرت گفت
_ تو که نباید برای حرف های هر کسی خودتو ناراحت کنی بیبی
ا/ت خودشو از تهیونگ جدا کرد و اشکاشو پاک کرد.
+ واقعا ازت ممنونم که اینقدر خوبی
_ من فقط با تو خوبم 😊🙂
+ بازم ممنون که با من خوبی😂
_ فدات شم من
+ اخجووووووون فدام شو😂
تهیونگ دنبال ا/ت دوید و ا/ت هم فرار میکرد تا بالاخره ا/ت خورد زمین و تهیونگ گرفتش و همونجوری که ا/ت روی زمین افتاده بود روش خیمه زد و قلقلکش میداد.
+ ولم کن🤣
_ نوچ 😝
تهیونگ و ا/ت بدون هیچ حرکتی به هم زل زده بودن که ا/ت نگاهشو از تهیونگ دزدید و تهیونگ هم سرشو تو گردن ا/ت فرو برد.
ا/ت شوکه شده بود. 😳
تهیونگ گردن ا/ت رو بو میکرد و بعد از چند دقیقه از گردن ا/ت دل کَند ولی.......
تا پارت بعد در خماری بمانید😝
۱۵۱.۰k
۲۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.