تبدیل نفرت به عشق
پارت 17
کوک: من نمیدونستم تو هم میای حالا یه امروز رو بیخیال بیا خوش بگذرونیم با بچه ها
ا/ت:باشه ولی فقط بخاطر تو کوک: مرسی
با کوک رفتیم سمت بچه ها تهیونگ: ا/ت میتونم باهات حرف بزنم ا/ت:عااااا باشه با تهیونگ رفتیم یجا دور از بچه ها تهیونگ: تو واقعا از کای بچه داری؟ ا/ت: به تو ربطی نداره تهیونگ: سوالمو جواب بده ا/ت: تو اجازه نداری تو زندگیم دخالت کنی تهیونگ: میتونم دخالت میکنم جوابمو بده(داد) ا/ت: دلیلی نداره بهت جواب بدم
تهیونگ رو زدم کنار رو اومدم پیش بچه ها همینجور داشتیم خوش میگذروندیم که کای بهم زنگ زد کای: الو سلام چطوری ا/ت: سلام عزیزم چیزی شده؟ کای: میخواستم بگم زدم ماگ خوشگلت رو شکستم ا/ت: کای تو خیلی خری کای: میدونم ا/ت: پدرتو در میارم کای: گناه دارم ا/ت : تا وقتی میام از خونه جم نمیخوری کای: باشه
بدون خداحافظی قطع کردم اسکل زده ماگمو شکونده لونا: بای کای چه گندی زده ا/ت: زد رید تو ماگ مورد علاقم یونجی : همون که باهم خیلی وقت پیش گرفته بودیم؟ ا/ت: اره یونجی: عب نداره دوباره ميگيريم کوک: از بس کله شقه ا/ت:اره خیلییی
بعد از بار همه مست کرده بودن غیر از منو تهیونگ هعی دوباره با این الدنگ تنها شدم ا/ت: تهیونگ من میرم خونه خودم لونا و کوک رو میرسونم اون دوتا هم با تو
تهیونگ؟ سر تکون داد قیافش ناراحت به نظر میومد اصن به درک به من چه
رفتم بچه ها رو گذاشتم خونه شون و رفتم خونه
کوک: من نمیدونستم تو هم میای حالا یه امروز رو بیخیال بیا خوش بگذرونیم با بچه ها
ا/ت:باشه ولی فقط بخاطر تو کوک: مرسی
با کوک رفتیم سمت بچه ها تهیونگ: ا/ت میتونم باهات حرف بزنم ا/ت:عااااا باشه با تهیونگ رفتیم یجا دور از بچه ها تهیونگ: تو واقعا از کای بچه داری؟ ا/ت: به تو ربطی نداره تهیونگ: سوالمو جواب بده ا/ت: تو اجازه نداری تو زندگیم دخالت کنی تهیونگ: میتونم دخالت میکنم جوابمو بده(داد) ا/ت: دلیلی نداره بهت جواب بدم
تهیونگ رو زدم کنار رو اومدم پیش بچه ها همینجور داشتیم خوش میگذروندیم که کای بهم زنگ زد کای: الو سلام چطوری ا/ت: سلام عزیزم چیزی شده؟ کای: میخواستم بگم زدم ماگ خوشگلت رو شکستم ا/ت: کای تو خیلی خری کای: میدونم ا/ت: پدرتو در میارم کای: گناه دارم ا/ت : تا وقتی میام از خونه جم نمیخوری کای: باشه
بدون خداحافظی قطع کردم اسکل زده ماگمو شکونده لونا: بای کای چه گندی زده ا/ت: زد رید تو ماگ مورد علاقم یونجی : همون که باهم خیلی وقت پیش گرفته بودیم؟ ا/ت: اره یونجی: عب نداره دوباره ميگيريم کوک: از بس کله شقه ا/ت:اره خیلییی
بعد از بار همه مست کرده بودن غیر از منو تهیونگ هعی دوباره با این الدنگ تنها شدم ا/ت: تهیونگ من میرم خونه خودم لونا و کوک رو میرسونم اون دوتا هم با تو
تهیونگ؟ سر تکون داد قیافش ناراحت به نظر میومد اصن به درک به من چه
رفتم بچه ها رو گذاشتم خونه شون و رفتم خونه
۱۸.۱k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.