عشق فاجعه بار پارت ۹
خاله : شاید تو درست خواهرم همیشه میخواست تهیونگ مستقل و قوی بار بیاد و کسی هم باشه که در کنارش باشه و دوسش داشته باشه داشتم به حرفاشون یواشکی گوش می دادم که گوشیم زنگ خورد لیسا بود ا/ت : الو
لیسا: کجایی دختر رئیس حسابی از دستت عصبانی خاسگارتم که الان تو راه خونه پسرس میخواد خرخرشو بگیره ا/ت: خدا بدبخت شدم رفت بعدا بهت زنگ میزنم خدافظ خدمتکار: چیشده ؟ وقت توضیح ندارم فقط باید هرچه سریع تر تهیونگو از اینجا ببرم داشتم میگفتم که زنگ در زدن خدمتکار: الان باز میکنم ا/ت: نه نکن !
خدمتکار: برو اونور مگه کی میتونه باشه درو باز کرد وای خدا خاستگار:اون پسره ی عوضی کجاست؟ خاله:به کی میگی عوضی
من احمق دویدم سمت اتاق خب معلومه دنبالم میاد خواستم درو باز کنم که ازم جلو زد و رفت تو خواست دوباره تهیونگو بزنه خاله و خدمتکارم اومده بودن دم در منم دیگه داشتم کفری میشدم کشیدمشو انقد زدم بهش که دیگه پام درد گرفت بعدم رفتم تو صورتشو داد زدم : من از تو خوشم نمیاد برو گمشو بیرون خاله کردش بیرون منم رفتم پیش تهیونگ ا/ت : خوبی ؟ تهیونگ جوابمو نداد از رو تخت بلند شد بهش گفتم : کجا داری میری؟ بازم جوابمو نداد رفت سمت پسره یقشو گرفتو چسبوندش دیوار و گفت : دفه آخرت باشه ا/ت رو عصبانی میکینی حالام گمشو بیرون
خاله و خدمتکار و من دهنمون باز مونده بود اصلا فکرشم نمیکردم انقد رو غیرتی باشه
شرط پارت بعدی ۱۵ لایک
لیسا: کجایی دختر رئیس حسابی از دستت عصبانی خاسگارتم که الان تو راه خونه پسرس میخواد خرخرشو بگیره ا/ت: خدا بدبخت شدم رفت بعدا بهت زنگ میزنم خدافظ خدمتکار: چیشده ؟ وقت توضیح ندارم فقط باید هرچه سریع تر تهیونگو از اینجا ببرم داشتم میگفتم که زنگ در زدن خدمتکار: الان باز میکنم ا/ت: نه نکن !
خدمتکار: برو اونور مگه کی میتونه باشه درو باز کرد وای خدا خاستگار:اون پسره ی عوضی کجاست؟ خاله:به کی میگی عوضی
من احمق دویدم سمت اتاق خب معلومه دنبالم میاد خواستم درو باز کنم که ازم جلو زد و رفت تو خواست دوباره تهیونگو بزنه خاله و خدمتکارم اومده بودن دم در منم دیگه داشتم کفری میشدم کشیدمشو انقد زدم بهش که دیگه پام درد گرفت بعدم رفتم تو صورتشو داد زدم : من از تو خوشم نمیاد برو گمشو بیرون خاله کردش بیرون منم رفتم پیش تهیونگ ا/ت : خوبی ؟ تهیونگ جوابمو نداد از رو تخت بلند شد بهش گفتم : کجا داری میری؟ بازم جوابمو نداد رفت سمت پسره یقشو گرفتو چسبوندش دیوار و گفت : دفه آخرت باشه ا/ت رو عصبانی میکینی حالام گمشو بیرون
خاله و خدمتکار و من دهنمون باز مونده بود اصلا فکرشم نمیکردم انقد رو غیرتی باشه
شرط پارت بعدی ۱۵ لایک
۵.۴k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.