ذهن که توسط اراده و به هدف بقا خلق شده، برای خدمت به اراد
ذهن که توسط اراده و به هدف بقا خلق شده، برای خدمت به اراده وجود دارد و در سرتاسر زندگیِ جاندار تابع آن است. این تبعیت عبارت است از این که -طبق بیان معروف هیوم- اهدافی که ما تعقیبشان میکنیم بر حسب نیازها، امیال، ترسها و غیرهی ما، و به دیگر سخن، بر حسب انفعالات ما مشخص میشوند، حال آن که دل مشغولیِ عقل رابطهی وسایل با حصولِ آن اهداف است. داستان از این هم فراتر میرود. اراده بیشتر عملیات خود را همواره از ذهنِ آگاه مخفی نگاه میدارد و حتی اجازه نمیدهد که عقل وظیفهی خود را به طور عینی در حوزهی خودش انجام دهد. در سرتاسر زندگی ما تفکر_عقلانیمان به واسطهی ارادهورزیمان مخدوش و تباه میشود: «عشق و نفرت قضاوت ما را یکسره مخدوش میکنند؛ در دشمنانمان جز عیب، و در دوستانمان جز شایستگی و نکات مثبت نمیبینیم، و حتی عیوب ایشان نیز به نظرمان خوب میرسند! منفعت ما، از هر نوع که باشد، نیروی مرموز مشابهی بر قضاوت ما اِعمال میکند؛ چیزی که با آن سازگار باشد بیدرنگ در نظرمان خوب و عادلانه و معقول میآید؛ و چیزی که با آن در تضاد باشد به شدت نامنصفانه و ظالمانه، یا بیارزش و نابجا به نظر میرسد. اکثر تعصبات نسبت به موقعیت اجتماعی و طبقه و حرفه و ملیت و فرقه و مذهب این گونهاند. فرضیهای که در نظر آورده و سر و شکل دادهایم ما را نسبت به هر چیزی که بر آن منطبق است تیزبین و نسبت به اموری که با آن تضاد دارند کور میسازد. اغلب آنچه مخالف حزب، نقشه، خواسته و یا امید ماست، هرچند در نظر دیگران کاملاً روشن باشد، برای ما قابل درک و فهم نیست. برعکس، هرچه موافق آنها باشد از دور به چشممان میرسد. ذهن چیزی را که مخالف دل باشد نمیپذیرد. در سرتاسر زندگی به خطاهای بسیاری میچسبیم و صرفاً از سرِ ترسی که خود از آن ناآگاهیم مراقبیم که هرگز بنیان آنها را زیر سؤال نبریم، ترس از احتمال کشف این که تاکنون به چیزی یکسره نادرست ایمان داشتهایم و پایبند بودهایم. این گونه، خِرَدِ ما هر روز با نیرنگهای تمایل و علاقه فریفته و منحرف میگردد.» فلسفه شوپنهاور
۱۶۲
۱۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.