چند پارتی
چند پارتی
روبان
پارت۱
ادمین ویو:
اتاق تمرین هم سرد بود
حرکاتشو تمرین میکرد و برای نمایش اماده میشد نمایش شب کریسمس فقط کفشای پوینتش پاش بود لباسای مخصوصش گوشه ای بود بعد از پرش اخر و چرخش اخر حرکاتش تموم شد
لباساشو برداشت و رفت داخل اتاق پرو
با بدبختی زیاد پوشیدش دامن بزرگش اذیتش میکرد ایشی گفت و با خودش فکر کرد:چی میشد که یه لباسی میدادن که دامنش راحت و توری به جای فلزی باشه؟
کفشای پوینت تمرینشو با مال اجراش عوض کرد به کفشای تمرینش نگاه کرد مشکی بودن و زیبا ولی کفشایی که الان پاش بودن... هیچ جوره سلیقش نبود سفید و براق با هوفی رفت بیرون
نشست پشت میز تا میکاپ ارتیست بهش برسه وقتی تموم شد زن پشتش دستاشو روی شونههاش گذاشت
میکاپ ارتیست:عزیزم صورتتو شل کن خیلی سردی
ات که نگاهش به خودش بود از توی اینه نگاهی به زن کرد و زن بعد از چند ثانیه دستاشو برداشت و لبخند دستپاچهای زد
موهاش گوجهای خیلی بالا بسته شده بودن و این اذیتش میکرد موهاش کشیده میشد
فقط میخواست اون جوری که راحته اجرا کنه
رفت پیش گروه
لوهان:بریم یکم خودمونو گرم کنیم...
نگاهش به سمت ات برگشت و حرفشو خورد
بقیه هم به ات نگاه کرد و صدایی مثل اُاُاُه دراوردن
لوهان:ات... خیلی زیبا شدی
ات:زمانی که خودم تایید کنم زیبا میشم
لوهان سرشو کمی لج کرد و لبخندی زد:یعنی از نظر خودت پرنسس نشدی؟
ات بهش چشمغره ی خیلی بدی داد و بسهای گفت
مثل همیشه پهش پا نمیداد همه گروه به جز لوهان دختر بودن و لوهان فقط چشم به ات بود
از اینکه یکی اینجوری پهش بچسبه متنفر بود
بعد از یک ربع گرم کردن وقت اجاره شد
نگاهی به صحنه انداخت ب
با برف های مصنوعی و درخت سفیدی که بالاش ستاره ای داشت و البته بکگراندی از راه برفی تزیین شده بود و پرده ی قرمز هم هنوز کشیده نشده بود
لبخند ملیحی برای اینکه لوهان نبینه زد
رفتن وسط صحنه
صحنه فقط با نور ستاره ی بالای درخت روشن بود ات وسط صحنه و بقیه کنارش وایستادن و لوهان هم پشت پیانو نشست
صدای پیانو رو تا ته زیاد کرد
شروع به نواختن کرد پرده ها کنار رفتن...
روبان
پارت۱
ادمین ویو:
اتاق تمرین هم سرد بود
حرکاتشو تمرین میکرد و برای نمایش اماده میشد نمایش شب کریسمس فقط کفشای پوینتش پاش بود لباسای مخصوصش گوشه ای بود بعد از پرش اخر و چرخش اخر حرکاتش تموم شد
لباساشو برداشت و رفت داخل اتاق پرو
با بدبختی زیاد پوشیدش دامن بزرگش اذیتش میکرد ایشی گفت و با خودش فکر کرد:چی میشد که یه لباسی میدادن که دامنش راحت و توری به جای فلزی باشه؟
کفشای پوینت تمرینشو با مال اجراش عوض کرد به کفشای تمرینش نگاه کرد مشکی بودن و زیبا ولی کفشایی که الان پاش بودن... هیچ جوره سلیقش نبود سفید و براق با هوفی رفت بیرون
نشست پشت میز تا میکاپ ارتیست بهش برسه وقتی تموم شد زن پشتش دستاشو روی شونههاش گذاشت
میکاپ ارتیست:عزیزم صورتتو شل کن خیلی سردی
ات که نگاهش به خودش بود از توی اینه نگاهی به زن کرد و زن بعد از چند ثانیه دستاشو برداشت و لبخند دستپاچهای زد
موهاش گوجهای خیلی بالا بسته شده بودن و این اذیتش میکرد موهاش کشیده میشد
فقط میخواست اون جوری که راحته اجرا کنه
رفت پیش گروه
لوهان:بریم یکم خودمونو گرم کنیم...
نگاهش به سمت ات برگشت و حرفشو خورد
بقیه هم به ات نگاه کرد و صدایی مثل اُاُاُه دراوردن
لوهان:ات... خیلی زیبا شدی
ات:زمانی که خودم تایید کنم زیبا میشم
لوهان سرشو کمی لج کرد و لبخندی زد:یعنی از نظر خودت پرنسس نشدی؟
ات بهش چشمغره ی خیلی بدی داد و بسهای گفت
مثل همیشه پهش پا نمیداد همه گروه به جز لوهان دختر بودن و لوهان فقط چشم به ات بود
از اینکه یکی اینجوری پهش بچسبه متنفر بود
بعد از یک ربع گرم کردن وقت اجاره شد
نگاهی به صحنه انداخت ب
با برف های مصنوعی و درخت سفیدی که بالاش ستاره ای داشت و البته بکگراندی از راه برفی تزیین شده بود و پرده ی قرمز هم هنوز کشیده نشده بود
لبخند ملیحی برای اینکه لوهان نبینه زد
رفتن وسط صحنه
صحنه فقط با نور ستاره ی بالای درخت روشن بود ات وسط صحنه و بقیه کنارش وایستادن و لوهان هم پشت پیانو نشست
صدای پیانو رو تا ته زیاد کرد
شروع به نواختن کرد پرده ها کنار رفتن...
۹۰۹
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.