بیمار من:)«پارت چهارد»
-واقعا!؟باورم نمیشه اخه یه جوری رفتار میکنه انگار خیلی باهم صمیمی بودید
+اره چون یه عوضی دو رو
-خیلی خوب جیمین بهتر آروم باشی
+اخه من نمیفهم از من چیه میخواد (بغض)
«ا/ت رفت سمت جیمین با دستاش صورتش گرفت »
-جیمین عزیزم گوش کن میدونم پدرت خیلی در حدت ظلم کرد اما الان باید نشونه بدی تو خیلی قوی شدی باش؟!
«جیمین دست ا/ت که رو صورتش بود گرفت و بوسید »
+اهوم فهمیدم (لبخند )
«جیمین و ا/ت رفتن پیش پدر جیمین »
*خب ا/ت شنیدم روانپزشکی درست !؟
-بله
*پس یعنی میتونی پسر منم درمان کنی (خند)
-ببخشید!؟درمان !؟منظورتون چیه من روانپزشکم نه دکتر که بخوام مشکل های جسمی جیمین حل کنم اگه جایش آسیب دید باش !
«با حرف ا/ت خند روی لب پدر جیمین محو شد جیمین نیشخند زد »
*خب …منظورم این که ..جیمین مشکلاتت روحی دار پس..
-مشکل روحی !؟اما من که مشکلی نمیبینم حالش خیلیم هم خوب !
«به نظر پدر جیمین داشت عصبی میشد »
+واقعا برای منم سوال پدر از کدوم بیماری روحی حرف میزنید نکنه بخاطر پیر شدنتون مشکلات ذهنی پیدا کردید!؟(نبشخند)
«ا/ت خندش گرفت پدر جیمین عصبانی از جاش بلند شد»
*چیه میگی پسر گستاخ !من مشکل ذهنی دارم !؟میخوای بگی من روانی چیزی هستم (کمی داد)
«جیمین که عصبانی شد بود اخم کرد از جاش بلند شد»
*شما حق ندارید تو خونه خودم سرم داد بزنید اگه نمیتونید واقعیت قبول کنید میتونید برید !
«پدر جیمین با عصبانیت از خونه خارج شد جیمین رو مبل ولو شد سرش به دیوار تکیه داد »
-عزیزم حالت خوب !؟
+اره بیبی خوبم
-برو یکم است استراحت کن !
+اهوم!
«جیمین بلند شد و دست ا/ت رو گرفت رفتن سمت اتاق »
«جیمین ا/ت رو بغل کرد پتو رو انداخت رو خودش و ا/ت و سر ا/ت بوسید و کم کم به خواب رفت »
ادامه دارد…
«میدونم کم بود ببخشید 🙂»
+اره چون یه عوضی دو رو
-خیلی خوب جیمین بهتر آروم باشی
+اخه من نمیفهم از من چیه میخواد (بغض)
«ا/ت رفت سمت جیمین با دستاش صورتش گرفت »
-جیمین عزیزم گوش کن میدونم پدرت خیلی در حدت ظلم کرد اما الان باید نشونه بدی تو خیلی قوی شدی باش؟!
«جیمین دست ا/ت که رو صورتش بود گرفت و بوسید »
+اهوم فهمیدم (لبخند )
«جیمین و ا/ت رفتن پیش پدر جیمین »
*خب ا/ت شنیدم روانپزشکی درست !؟
-بله
*پس یعنی میتونی پسر منم درمان کنی (خند)
-ببخشید!؟درمان !؟منظورتون چیه من روانپزشکم نه دکتر که بخوام مشکل های جسمی جیمین حل کنم اگه جایش آسیب دید باش !
«با حرف ا/ت خند روی لب پدر جیمین محو شد جیمین نیشخند زد »
*خب …منظورم این که ..جیمین مشکلاتت روحی دار پس..
-مشکل روحی !؟اما من که مشکلی نمیبینم حالش خیلیم هم خوب !
«به نظر پدر جیمین داشت عصبی میشد »
+واقعا برای منم سوال پدر از کدوم بیماری روحی حرف میزنید نکنه بخاطر پیر شدنتون مشکلات ذهنی پیدا کردید!؟(نبشخند)
«ا/ت خندش گرفت پدر جیمین عصبانی از جاش بلند شد»
*چیه میگی پسر گستاخ !من مشکل ذهنی دارم !؟میخوای بگی من روانی چیزی هستم (کمی داد)
«جیمین که عصبانی شد بود اخم کرد از جاش بلند شد»
*شما حق ندارید تو خونه خودم سرم داد بزنید اگه نمیتونید واقعیت قبول کنید میتونید برید !
«پدر جیمین با عصبانیت از خونه خارج شد جیمین رو مبل ولو شد سرش به دیوار تکیه داد »
-عزیزم حالت خوب !؟
+اره بیبی خوبم
-برو یکم است استراحت کن !
+اهوم!
«جیمین بلند شد و دست ا/ت رو گرفت رفتن سمت اتاق »
«جیمین ا/ت رو بغل کرد پتو رو انداخت رو خودش و ا/ت و سر ا/ت بوسید و کم کم به خواب رفت »
ادامه دارد…
«میدونم کم بود ببخشید 🙂»
۱۴.۸k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.