چند پارتی تهیونگ
پارت 3
*سه هفته بعد*
آنا:: (تازه فهمیدم که حامله ام و میخوام به ته ته بگم)
آنا:(عصری ته اومد و خونه هم تزئین کرده بودم و به دوستام و اعضا گفتم بیان)
ته: سلام..اینجا چخبره چرا همه اینجان؟..خبریه؟
آنا: تهیونگ..من حامله اعم
ته: واقعا...(ذوق کردن) جدییی؟..
آنا: آره:)
ته پشمام...(بغلش کردم و تو هوا چ چرخوندمشون ) عاشقتم...
(نکته: دوستای آنا همسر اعضا هستن)
لیا: (زن جیهوپ و دوست صمیمی آنا) عشقم..بهت تبریک میگم
هانا:( زن جیمین) ععرر خاله شدممم
رونا:( زن کوک) منم بچه موخواممم
کوک: چشممم..شما عمر بفرمایین😈
رونا: آی زهرمار..
کوک: هیع
مونا: (زن نامجون) کاشکی زودتر بدنیا بیاد
نیلا:( زن شوگا) نه ماه دیگه هستش نه؟
میرا( زن جین): بله
(مهمونی تموم شد و همه رفتن خونه هاشون)
*سه هفته بعد*
آنا:: (تازه فهمیدم که حامله ام و میخوام به ته ته بگم)
آنا:(عصری ته اومد و خونه هم تزئین کرده بودم و به دوستام و اعضا گفتم بیان)
ته: سلام..اینجا چخبره چرا همه اینجان؟..خبریه؟
آنا: تهیونگ..من حامله اعم
ته: واقعا...(ذوق کردن) جدییی؟..
آنا: آره:)
ته پشمام...(بغلش کردم و تو هوا چ چرخوندمشون ) عاشقتم...
(نکته: دوستای آنا همسر اعضا هستن)
لیا: (زن جیهوپ و دوست صمیمی آنا) عشقم..بهت تبریک میگم
هانا:( زن جیمین) ععرر خاله شدممم
رونا:( زن کوک) منم بچه موخواممم
کوک: چشممم..شما عمر بفرمایین😈
رونا: آی زهرمار..
کوک: هیع
مونا: (زن نامجون) کاشکی زودتر بدنیا بیاد
نیلا:( زن شوگا) نه ماه دیگه هستش نه؟
میرا( زن جین): بله
(مهمونی تموم شد و همه رفتن خونه هاشون)
۹.۰k
۲۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.