او پناه و تکیه گاهم بود و قدرش را ندانستم
او پناه و تکیه گاهم بود و قدرش را ندانستم
همه شور و نشاطم بود و قدرش را ندانستم
جنون شد چیره بر عقل و ندانستم چه میگویم
که او استاد شعرم بود و قدرش را ندانستم.
همه شور و نشاطم بود و قدرش را ندانستم
جنون شد چیره بر عقل و ندانستم چه میگویم
که او استاد شعرم بود و قدرش را ندانستم.
۴۵۷
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.