part ①④
از زبان ا.ت
استاد حین درس دادن متوجه شدم ک تهیونگ موهامو ب صندلی بست..
کلاس اولمون تموم شد و چاقومو گرفتم و موهامو بریدم طوری ک موهام تا شونهام شد( توجه داشته باشید موهای ا.ت تا زیر کمرش بود )
جیوو میاد پیشم
جیوو: هر جور شده کرم میریزه..ولی کرمشو درمیام واسش
تهیونگ : هوی پاستوریزه
ا.ت : بهت یاد ندادن درست حرف بزنی یا فکر کنم شماها فقط یادگرفتین گوه خوری کنید
تهیونگ ب یونگی : ببین یونگی پاستوریزه میخواد خودشو بدگرل نشون بده ب نظرت برینیم بش؟
جیوو:ا.ت بزار من ۱ بار اینارو حالی کنم تا دیگه نخوان از این گو خوریا بکنن واست
پوز خندی زدم و خودم رفتم سمتشون
ا.ت : ببینم شما دوتا چرا وقتی منو میبینین فشار میخورین...یه وقت از یه جا دیگه در نره...بعدش ک کیرت کردی دهنم بو میگیره تهیونگ شی..
تهیونگ : این چیزا ربطی به تو نداره..تن ماهی خوردی فاز کوسه برندار دوتا تتو زدی ی لباس پوشیدی ی آرایش کردی فک کردی واقعا بدگرل شدی تو هنوز هم همون پاستوریزه ای که زود گریش میگیره
چاقومو در اوردم
ا.ت : باش...الان پاستوریزه رو نشونت میدم 🙂
با ی حرکت انداختمش زمین ک اخ بلندی گف
اومدم روش و چاقو رو روی گلوش گزاشتم
ا.ت : اممم ببینم پاستوریزه که میگفتی کیه..هوم؟
تهیونگ با زانوش منو تو شکمم زد ک یکم خون از دهنم ریخت و چاقوم از پله ها افتاد پایین
تهیونگ : پاستوریزه تویی خب ؟
ا.ت: بعدش ازم میخوای حرف توی حرومزاده رو قبول کنم؟..شنیدی ک میگن دهن ابله ک باز شه ازش گوه میریزه بیرون...پس ببند تا پامو نزاشتم کونت
تهیونگ : ببند بابا کص نگو ویژگی های خودتو اینجا زر زر نکن واسه خودت نگه دار
ا.ت : موندم چرا اینقد فشار میخوری مدرسه بو گرف نمیخوای تمومش کنی؟
با پا محکم زدم ت شکمش و افتاد زمین
ا.ت : اوخییی..حرومزاده بدبخت..چی شد اسیب دیدی؟( خنده)
کوک از کلاس اومد بیرون منم از تهیونگ فاصله گرفتم
کوک رف بالا سر تهیونگ
کوک : خاک بر سرت ک از ی دختر کتک میخوری
تهیونگ : ولش کن فکر میکنه کلی چیز ریخته رو خودش یه گوه بزرگیه
کوک بهم نگا کرد
کوک : تو زدیش ؟
ا.ت: حقش بود..ک ازین ب بعد یاد بگیره دهنشو رو پاستوریزه وا نکنه...اینقد گوه میریزه بیرون ک نجسم میکنه
کوک : مردم پز داداششونو میدن من داداشم مایه ی ابروریزیه 🗿
ا.ت: برادرته؟
کوک : اره
ا.ت : زمین تا اسمون باش فرق داری
کوک : میدونم
کوک ب تهیونگ : پاشو خودتو جمع کن برو خونه
یونگی ب تهیونگ کمک کرد و بردش خونه
کلاس بعدیمون شروع شد و رفتیم سر کلاسامون
استاد حین درس دادن متوجه شدم ک تهیونگ موهامو ب صندلی بست..
کلاس اولمون تموم شد و چاقومو گرفتم و موهامو بریدم طوری ک موهام تا شونهام شد( توجه داشته باشید موهای ا.ت تا زیر کمرش بود )
جیوو میاد پیشم
جیوو: هر جور شده کرم میریزه..ولی کرمشو درمیام واسش
تهیونگ : هوی پاستوریزه
ا.ت : بهت یاد ندادن درست حرف بزنی یا فکر کنم شماها فقط یادگرفتین گوه خوری کنید
تهیونگ ب یونگی : ببین یونگی پاستوریزه میخواد خودشو بدگرل نشون بده ب نظرت برینیم بش؟
جیوو:ا.ت بزار من ۱ بار اینارو حالی کنم تا دیگه نخوان از این گو خوریا بکنن واست
پوز خندی زدم و خودم رفتم سمتشون
ا.ت : ببینم شما دوتا چرا وقتی منو میبینین فشار میخورین...یه وقت از یه جا دیگه در نره...بعدش ک کیرت کردی دهنم بو میگیره تهیونگ شی..
تهیونگ : این چیزا ربطی به تو نداره..تن ماهی خوردی فاز کوسه برندار دوتا تتو زدی ی لباس پوشیدی ی آرایش کردی فک کردی واقعا بدگرل شدی تو هنوز هم همون پاستوریزه ای که زود گریش میگیره
چاقومو در اوردم
ا.ت : باش...الان پاستوریزه رو نشونت میدم 🙂
با ی حرکت انداختمش زمین ک اخ بلندی گف
اومدم روش و چاقو رو روی گلوش گزاشتم
ا.ت : اممم ببینم پاستوریزه که میگفتی کیه..هوم؟
تهیونگ با زانوش منو تو شکمم زد ک یکم خون از دهنم ریخت و چاقوم از پله ها افتاد پایین
تهیونگ : پاستوریزه تویی خب ؟
ا.ت: بعدش ازم میخوای حرف توی حرومزاده رو قبول کنم؟..شنیدی ک میگن دهن ابله ک باز شه ازش گوه میریزه بیرون...پس ببند تا پامو نزاشتم کونت
تهیونگ : ببند بابا کص نگو ویژگی های خودتو اینجا زر زر نکن واسه خودت نگه دار
ا.ت : موندم چرا اینقد فشار میخوری مدرسه بو گرف نمیخوای تمومش کنی؟
با پا محکم زدم ت شکمش و افتاد زمین
ا.ت : اوخییی..حرومزاده بدبخت..چی شد اسیب دیدی؟( خنده)
کوک از کلاس اومد بیرون منم از تهیونگ فاصله گرفتم
کوک رف بالا سر تهیونگ
کوک : خاک بر سرت ک از ی دختر کتک میخوری
تهیونگ : ولش کن فکر میکنه کلی چیز ریخته رو خودش یه گوه بزرگیه
کوک بهم نگا کرد
کوک : تو زدیش ؟
ا.ت: حقش بود..ک ازین ب بعد یاد بگیره دهنشو رو پاستوریزه وا نکنه...اینقد گوه میریزه بیرون ک نجسم میکنه
کوک : مردم پز داداششونو میدن من داداشم مایه ی ابروریزیه 🗿
ا.ت: برادرته؟
کوک : اره
ا.ت : زمین تا اسمون باش فرق داری
کوک : میدونم
کوک ب تهیونگ : پاشو خودتو جمع کن برو خونه
یونگی ب تهیونگ کمک کرد و بردش خونه
کلاس بعدیمون شروع شد و رفتیم سر کلاسامون
۸۰.۷k
۰۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.