فیک یونگی پارت ۴
ویو یونگی
هه جین تخته و مهره ها رو اورد و شروع کردیم . بازی تموم شد و هه جین برد.
هه جین : من بردم و تو باختی.
یونگی : بله خودم میدونم.
هه جین : هه هه هه( خنده ریز )
یونگی : نخند یه بازی بودا.
هه جین : باشه نمیخندم.
ساعت خونه هه جین رو نگاه کردم و دیدم ساعت ۷ عه. چه زمان زود گذشت.
هه جین : نظرت چیه شام اینجا بمونی؟
میخواستم بگم نه ولی دیدم الان خانوادم خونه نیستن و تا چند ساعت دیگه بر نمیگردن پس چاره ای نداشتم.
یونگی : مشکلی نداری؟
هه جین : نه مشکلی نیست.
یونگی : پس باشه.
هه جین : پس من میرم یک چیز خوشمزه بپزم.
یونگی: میخوای کمکت کنم؟
هه جین : میتونی بازی رو جمع کنی؟
یونگی: اره مشکلی نیست.
هه جین رفت به پختن غذا منم رفتم که بازی رو جمع کنم. بازی رو جمع کردم و رفتم کمک هه جین و سفره رو چیدم. غذا رو اورد سر سفره و شروع کردیم به خوردن. موقع غذا خوردن بیشتر اشنا شدیم. انگار که خیلی صمیمی شدیم. بعد از غذا من ظرف ها رو شستم. ساعت ۸:۳۰ بود. دیگه باید برمیگشتم خونه.
یونگی : من دیگه میرم.
هه جین : باشه خدافظ شنبه میبینمت.
یونگی: منم همینطور خدافظ
و از خونه بیرون اومدم و به سمت خونه خودم راه افتادم....
امیدوارم خوشتون اومده باشه.
لایک فراموش نشه.
هه جین تخته و مهره ها رو اورد و شروع کردیم . بازی تموم شد و هه جین برد.
هه جین : من بردم و تو باختی.
یونگی : بله خودم میدونم.
هه جین : هه هه هه( خنده ریز )
یونگی : نخند یه بازی بودا.
هه جین : باشه نمیخندم.
ساعت خونه هه جین رو نگاه کردم و دیدم ساعت ۷ عه. چه زمان زود گذشت.
هه جین : نظرت چیه شام اینجا بمونی؟
میخواستم بگم نه ولی دیدم الان خانوادم خونه نیستن و تا چند ساعت دیگه بر نمیگردن پس چاره ای نداشتم.
یونگی : مشکلی نداری؟
هه جین : نه مشکلی نیست.
یونگی : پس باشه.
هه جین : پس من میرم یک چیز خوشمزه بپزم.
یونگی: میخوای کمکت کنم؟
هه جین : میتونی بازی رو جمع کنی؟
یونگی: اره مشکلی نیست.
هه جین رفت به پختن غذا منم رفتم که بازی رو جمع کنم. بازی رو جمع کردم و رفتم کمک هه جین و سفره رو چیدم. غذا رو اورد سر سفره و شروع کردیم به خوردن. موقع غذا خوردن بیشتر اشنا شدیم. انگار که خیلی صمیمی شدیم. بعد از غذا من ظرف ها رو شستم. ساعت ۸:۳۰ بود. دیگه باید برمیگشتم خونه.
یونگی : من دیگه میرم.
هه جین : باشه خدافظ شنبه میبینمت.
یونگی: منم همینطور خدافظ
و از خونه بیرون اومدم و به سمت خونه خودم راه افتادم....
امیدوارم خوشتون اومده باشه.
لایک فراموش نشه.
۴.۹k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.