وقتی پدرتن و... p2
وقتی پدرتن و... p2
#لینو
..که لینو زود تورو به بغل بزرگ و گرمش گرفت
=هیس..اروم باش..منکه ازت..نخواستم..دوست دخترم باشی..
سرتو به سینه مردونش گذاشتی و نفسی کشیدی
این بغل باعث شد آرامش بگیری
لینو خم شد و بهت نگاه کرد متوجه نگاهش شدی و توهم متقابل بهش نگاه کردی
دوتاتونم برای چند ثانیه محو چشمای همشدین
نمیدونستی این حس چیه اما ازش حس خوبی می گرفتی و نمیخواستی تموم بشه..
چشماتو بستی و لینو اروم نوازشت کرد ...
#لینو
..که لینو زود تورو به بغل بزرگ و گرمش گرفت
=هیس..اروم باش..منکه ازت..نخواستم..دوست دخترم باشی..
سرتو به سینه مردونش گذاشتی و نفسی کشیدی
این بغل باعث شد آرامش بگیری
لینو خم شد و بهت نگاه کرد متوجه نگاهش شدی و توهم متقابل بهش نگاه کردی
دوتاتونم برای چند ثانیه محو چشمای همشدین
نمیدونستی این حس چیه اما ازش حس خوبی می گرفتی و نمیخواستی تموم بشه..
چشماتو بستی و لینو اروم نوازشت کرد ...
۲۱.۲k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.