فیک تهیونگ(پارت۱۹):
فیک تهیونگ(پارت۱۹):
خوب دیگه ا،ت و ته هم داشتن با اعضا صحبت میکردند که وقت رفتن به خونه بود همه ی اعضا رفته بودند بیرون اما ا،ت و ته نرفته بودند بیرون که ته گفت:
ته:عشقم
ا،ت:جونم
ته:میشه امشب بیای خونمون
ا،ت:امممم فکر نکنم
ته:تولوخوداااااتتتت(فوق کیوت)
ا،ت:اییییییی خودا کیوت من باشه بریم
ته:بریم عشقم
ته و ا،ت هم از داخل محوطه ی کنسرت اومدن بیرون که با ون اعضا روبه رو شدند که ته گفت:
هیونگا من با ماشین خودم میرم و اینکه خوابگاه نمیام میرم خونمون فعلا
ا،ت:شب بخیر
اعضا:شب شما هم بخیرررر
خوب خلاصه ا،ت و ته هم رفتن توی ماشین و توی راه بودن که ته دستشو گذاشت روی رون ا،ت و ا،ت از این کار تعجب کردو تعجبی به ته نگاه کرد که ته گفت:
ته:اونجوری نگاه نکن نمیتونم به رون عشقم دست بزنم
ا،ت:میتونی ولی
ته:نه دیگه ولی نداره باید بگی باشه
که ته رون پای ا،ت رو فشار داد و آخ ا،ت بلند شد
ا،ت:ایییییی باشه
ته هم دستشو شل کردو درحال نوازش کردن رون عشقش شد که رسیدند و پیاده شدند که ا،ت گفت:
ا،ت:واوووو خونت خیلیییییییی قشنگهه
ته:خونم نه خونمون قراره از این به بعد توی یک خونه زندگی کنیم
ا،ت:عههههه کی گفته؟
ته:همسرت
ا،ت:از کی همسرم شدی
ته:از امروز(با خنده)
ا،ت:(خندهه)
ا،ت و ته رفتن داخل خونه که ته رفت توی اتاق و لباسشو عوض کرد اما تیشرت نپوشیدو فقط یک شلوارک پاش بود
ا،ت:صدای پای تهیونگ اومد و برگشتم که چشماممم چهار تا شد سریع برگشتمو گفتم :
ا،ت:یاااااااااااا برو لباستو بپوششششش
که ته ا،ت رو از پشت بغل میکنه و میگه:
ته:چرا باید جلوی همسرم لباس بپوشم
ا،ت:.......
ته:عشقم بیا بریم فیلم ببینیم حوصلم سر رفت(کیوت)
ا،ت:باشه فقط یک تیشرت بده بهم با اینا معزبم
ته:باشه عشقم همینجا وایسا الان میام
ا،ت:ته رفت و بعد با یک تیشرت سفید بلند اومد که گفتم:
ا،ت:پس شلوار کوشش؟
ته:این بلنده شلوار نمیخواد
ا،ت:نه نمیشه آخه
ته:برو بپوش بدو منتظرم تا تو بیای من فیلمو میزارم
ا،ت ویو:
لباشو پوشیدم واقعا بلند بود اما خجالت میکشم اییی خدااا
ا،ت رفت پایین که ته گفت:
و........
خوب دیگه ا،ت و ته هم داشتن با اعضا صحبت میکردند که وقت رفتن به خونه بود همه ی اعضا رفته بودند بیرون اما ا،ت و ته نرفته بودند بیرون که ته گفت:
ته:عشقم
ا،ت:جونم
ته:میشه امشب بیای خونمون
ا،ت:امممم فکر نکنم
ته:تولوخوداااااتتتت(فوق کیوت)
ا،ت:اییییییی خودا کیوت من باشه بریم
ته:بریم عشقم
ته و ا،ت هم از داخل محوطه ی کنسرت اومدن بیرون که با ون اعضا روبه رو شدند که ته گفت:
هیونگا من با ماشین خودم میرم و اینکه خوابگاه نمیام میرم خونمون فعلا
ا،ت:شب بخیر
اعضا:شب شما هم بخیرررر
خوب خلاصه ا،ت و ته هم رفتن توی ماشین و توی راه بودن که ته دستشو گذاشت روی رون ا،ت و ا،ت از این کار تعجب کردو تعجبی به ته نگاه کرد که ته گفت:
ته:اونجوری نگاه نکن نمیتونم به رون عشقم دست بزنم
ا،ت:میتونی ولی
ته:نه دیگه ولی نداره باید بگی باشه
که ته رون پای ا،ت رو فشار داد و آخ ا،ت بلند شد
ا،ت:ایییییی باشه
ته هم دستشو شل کردو درحال نوازش کردن رون عشقش شد که رسیدند و پیاده شدند که ا،ت گفت:
ا،ت:واوووو خونت خیلیییییییی قشنگهه
ته:خونم نه خونمون قراره از این به بعد توی یک خونه زندگی کنیم
ا،ت:عههههه کی گفته؟
ته:همسرت
ا،ت:از کی همسرم شدی
ته:از امروز(با خنده)
ا،ت:(خندهه)
ا،ت و ته رفتن داخل خونه که ته رفت توی اتاق و لباسشو عوض کرد اما تیشرت نپوشیدو فقط یک شلوارک پاش بود
ا،ت:صدای پای تهیونگ اومد و برگشتم که چشماممم چهار تا شد سریع برگشتمو گفتم :
ا،ت:یاااااااااااا برو لباستو بپوششششش
که ته ا،ت رو از پشت بغل میکنه و میگه:
ته:چرا باید جلوی همسرم لباس بپوشم
ا،ت:.......
ته:عشقم بیا بریم فیلم ببینیم حوصلم سر رفت(کیوت)
ا،ت:باشه فقط یک تیشرت بده بهم با اینا معزبم
ته:باشه عشقم همینجا وایسا الان میام
ا،ت:ته رفت و بعد با یک تیشرت سفید بلند اومد که گفتم:
ا،ت:پس شلوار کوشش؟
ته:این بلنده شلوار نمیخواد
ا،ت:نه نمیشه آخه
ته:برو بپوش بدو منتظرم تا تو بیای من فیلمو میزارم
ا،ت ویو:
لباشو پوشیدم واقعا بلند بود اما خجالت میکشم اییی خدااا
ا،ت رفت پایین که ته گفت:
و........
۱۵.۶k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.