قاتل روانی پارت:۴
قاتل روانی _ پارت:۴
:[دستمو گرفت و برد تو یه اتاق...به اتاق ک دقت کردم دیدم رویه کمداش عکسای من از جاهای مختلف بوده...کراواتشو درارود و بعد دکمه های لباسش و باز کرد و نشست رو تخت و با انگشتش بهم اشاره کرد ک برم رویه پاش بشینم اما من بی حرکت همونجا وایساده بودم ک یهو داد زد]
-:زود باش بیا اینجا
:[با ترس رفتم سمتش و خیلی اروم نشستم روپاهاش...دستش رو نواز وار رو موهام میکشید]
-:اینجا یسری قانونا داریم ک باید رعایت کنی
۱:حق خروج از عمارت رو نداری
۲:لباسای باز ممنوع
۳:به هیچ کسی جز من نگاه نمیکنی
۴:هروقت من پیشت بودم یا روپاهام میشنی یا بغل دستم
۵:شبا بدون...[سرمو کردم تو گردنش و عمیق بو کردم]لباس میخوابی
۶:گ...
:[صدای زنگ گوشیم اومد خواستم ببینم کیه ک گوشی رو از دستم قاپید و قطع و بعد خاموشش کرد]
۶:گوشی داشتن ممنوع
۷:فقط با خودم میری حموم نه تنهایی
۸:دست به لوازمام نمیزنی و تو کارام سرک نمیکشی
۹:هرموقع نیازت داشته باشم باید نیازمو برطرف کنی
۱۰:خبب قانون ۱۰ ک مهمترین قانونه...هرچی من میگم میگی چشم فهمیدی؟
:ب..بله
-:خوبه...
□■□■□■□■□■□■□■□■□
✮مایل به حمایت؟✮
:[دستمو گرفت و برد تو یه اتاق...به اتاق ک دقت کردم دیدم رویه کمداش عکسای من از جاهای مختلف بوده...کراواتشو درارود و بعد دکمه های لباسش و باز کرد و نشست رو تخت و با انگشتش بهم اشاره کرد ک برم رویه پاش بشینم اما من بی حرکت همونجا وایساده بودم ک یهو داد زد]
-:زود باش بیا اینجا
:[با ترس رفتم سمتش و خیلی اروم نشستم روپاهاش...دستش رو نواز وار رو موهام میکشید]
-:اینجا یسری قانونا داریم ک باید رعایت کنی
۱:حق خروج از عمارت رو نداری
۲:لباسای باز ممنوع
۳:به هیچ کسی جز من نگاه نمیکنی
۴:هروقت من پیشت بودم یا روپاهام میشنی یا بغل دستم
۵:شبا بدون...[سرمو کردم تو گردنش و عمیق بو کردم]لباس میخوابی
۶:گ...
:[صدای زنگ گوشیم اومد خواستم ببینم کیه ک گوشی رو از دستم قاپید و قطع و بعد خاموشش کرد]
۶:گوشی داشتن ممنوع
۷:فقط با خودم میری حموم نه تنهایی
۸:دست به لوازمام نمیزنی و تو کارام سرک نمیکشی
۹:هرموقع نیازت داشته باشم باید نیازمو برطرف کنی
۱۰:خبب قانون ۱۰ ک مهمترین قانونه...هرچی من میگم میگی چشم فهمیدی؟
:ب..بله
-:خوبه...
□■□■□■□■□■□■□■□■□
✮مایل به حمایت؟✮
۲.۷k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.