خواهربرادریpart24
خواهربرادری
Part24
که جی هوپ و از دور دیدیم که داره دست تکون میده هنوزم همون تیپ لش و گشادش و داره هایون هم پشت سر منو جونگ کوک قایم شده بود از استرس
جی هوپ:هیییی بچها
جونگ کوک:هیونگگگگگگ(بغض)
رفتم بغلش
جی هوپ:چیه من که نمردم که بچه
جونگ کوک:دلم واست تنگ شدهههه بود(بغض)
جی هوپ:منممممم
جیمین:بسهههه دیگه
جی هوپ:خب خب دلم واسه توعم تنگ شده
هایون:و من که تا الان ریدم به خودم به خودم اومدم و با غرور سرمو بلند کردم
هایون:یاااااا مستر جی هوپ منم هستمااااااا(با قیافه ای اعتراضی ینی اعتراض داره)
جی هوپ:هایون
هایون:منم از خدا خواسته رفتم بغلش
جی هوپ:دلم واست تنگ شده بود فسقلی من
هایون:من دیگه بچه نیستمممم
از بغلش در اومدم
جونگ کوک:آره جون عمت
هایون:تو حرف نزن کسی با تو نبود نخود هر اش(تکه کلام من🤣)
جیمین:بسه دیگه باید بریم که فردا راه میفتیم بریم سئول
هایون:خداروشکر از دست این جادوگرا راحت میشم
جیمین:بدبختا
هایون:عییییییی
چند روز بعد
هایون ویو
چمد روز بعد بعد از اینکه رفتیم سئول قرار شد منو جی هوپ اوپا بریم قدم بزنیم
هایون:چه هوای خوبیییی
جی هوپ:خیلی وقت بود اینجا رو ندیدم
هایون:من حالم از اینجا بهم میخوره
جی هوپ:چرا
هایون:چون...........
دیدم یه سگ عین بومر(سگش)اومد داره جلوم دست و پا میزنه
هایون:وایسا ببینم
قلاده اشو نگاه کردم قلاده بومر بود ینی این بومرعععععع
هایون:بومرررررررر.
بومر پرید بغل هایون
هایون:جونور کی تورو اینجا آورد
جی هوپ:سگته
هایون:آره ولی پیش من نبود این چند وقت
هایون:وایسا لونااااااا
لونا:وایییییی(افتاد رو زانو هاش)
لونا:وایسا هایون؟
هایون:بیشعوررررر چطو سگم و همینطور ول کردییییییی
لونا:الدنگگگگگ منو چند وقته ندیدی ینی من اندازه این سگ ارزش ندارم واقعا که ریدی تو رفاقتمون
هایون:عع نبابا نکه من تاحالا تورو آدم حساب کردم
لونا:خدایی دلت واسم تنگ نشد
هایون:نه حالا بیا بغلم
رفت بغلش جی هوپ هم به دعوای این دو رفیق نگاه میکرد و از گفتن فحش هایی که بهم از سر محبت میزدن در تعجب بود
Part24
که جی هوپ و از دور دیدیم که داره دست تکون میده هنوزم همون تیپ لش و گشادش و داره هایون هم پشت سر منو جونگ کوک قایم شده بود از استرس
جی هوپ:هیییی بچها
جونگ کوک:هیونگگگگگگ(بغض)
رفتم بغلش
جی هوپ:چیه من که نمردم که بچه
جونگ کوک:دلم واست تنگ شدهههه بود(بغض)
جی هوپ:منممممم
جیمین:بسهههه دیگه
جی هوپ:خب خب دلم واسه توعم تنگ شده
هایون:و من که تا الان ریدم به خودم به خودم اومدم و با غرور سرمو بلند کردم
هایون:یاااااا مستر جی هوپ منم هستمااااااا(با قیافه ای اعتراضی ینی اعتراض داره)
جی هوپ:هایون
هایون:منم از خدا خواسته رفتم بغلش
جی هوپ:دلم واست تنگ شده بود فسقلی من
هایون:من دیگه بچه نیستمممم
از بغلش در اومدم
جونگ کوک:آره جون عمت
هایون:تو حرف نزن کسی با تو نبود نخود هر اش(تکه کلام من🤣)
جیمین:بسه دیگه باید بریم که فردا راه میفتیم بریم سئول
هایون:خداروشکر از دست این جادوگرا راحت میشم
جیمین:بدبختا
هایون:عییییییی
چند روز بعد
هایون ویو
چمد روز بعد بعد از اینکه رفتیم سئول قرار شد منو جی هوپ اوپا بریم قدم بزنیم
هایون:چه هوای خوبیییی
جی هوپ:خیلی وقت بود اینجا رو ندیدم
هایون:من حالم از اینجا بهم میخوره
جی هوپ:چرا
هایون:چون...........
دیدم یه سگ عین بومر(سگش)اومد داره جلوم دست و پا میزنه
هایون:وایسا ببینم
قلاده اشو نگاه کردم قلاده بومر بود ینی این بومرعععععع
هایون:بومرررررررر.
بومر پرید بغل هایون
هایون:جونور کی تورو اینجا آورد
جی هوپ:سگته
هایون:آره ولی پیش من نبود این چند وقت
هایون:وایسا لونااااااا
لونا:وایییییی(افتاد رو زانو هاش)
لونا:وایسا هایون؟
هایون:بیشعوررررر چطو سگم و همینطور ول کردییییییی
لونا:الدنگگگگگ منو چند وقته ندیدی ینی من اندازه این سگ ارزش ندارم واقعا که ریدی تو رفاقتمون
هایون:عع نبابا نکه من تاحالا تورو آدم حساب کردم
لونا:خدایی دلت واسم تنگ نشد
هایون:نه حالا بیا بغلم
رفت بغلش جی هوپ هم به دعوای این دو رفیق نگاه میکرد و از گفتن فحش هایی که بهم از سر محبت میزدن در تعجب بود
۱۱.۱k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.