ات: ولی پادشاه گوه ها

ات: ولی پادشاه گوه ها
هیومی: وای زشته با عشقت اینطوری حرف بزنی
ات: وای نکشیمون جمونگگگگگگگ
هیومی به ات نزدیک میشه و دستش رو روی صورت ات میکشه
یونگی میخواست حمله کنه
ات نشونه داد نزدیک نشه
ات: اخ هیومی جون تو ای
هیومی: اره عشقم من تورو خوب میشناسم کجا میری چیکار میکنی
ات موهای هیومی رو گرفت انداخت روی زمین
پا زد توی دل هیومی
پا زد تو دهن هیومی
ات: هه اگه منو حتی یه زره میشناختی
یه زره
میفهمیدی به کسی عشقم و جونم نمیگم خب
انقدر مثل مگس دنبالم نباش
بعد کاری باهات میکنم
دیگه دور و ورم پیدات نمیشه
ات: ببریدش
یونگی : اوه چه خاهر خشنی دارم
نمیدونستم
ات:( بی حوصله) اره
کوک ویو
ات الان داره چیکار میکنه هوم
چرا من همش بع فکرشم
حالش خوبه
اه کوک چی میگی لون فقط دوستت
بگردیم پیش ات
یونگی ات
ات: هوم
یونگی: کوک
ات: چیشدع چیزیش شده
یونگی: خواهرم نفس بگیر اروم باش
تو هنوز دوسش داری
ات: نه
یونگی: من که نگفتم کیو
ات: امممممم
یونگی: دوسش داری
ات : اره دوسش دارم هنوزم دوسش دارم تموم نمیشه
چراااا
نمیشه تموم شه خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
نمیخوام نمیخوام زنده باشم
یونگی : اروم باش اروم شششش اروم
ات: اصلا میدونی چه حسی داره عشق یک طرفه
یونگی: نه چون تا حالا عاشق نشدم
ات: اینحوریه که یارو
چاقو گذاشته زیر گلوت میخواد بکشتت
وتو میگی مواظب باش دستت نبره
میفهمی
ها
یونگی ویو
اوه اوه اوه
الان الان دوباره نه
یونگی : ات ات ات. اروم باش
ات: نمیتونم نمیتونم کمکم کن اطفا



ادامه پارت
ببخشید اینترنتم تموم شده بود