درحال جنگ(پارت هفت)
اوبانای: من میدونم کوچو کجاست، کابورامارو(مار روی گردن اوبانای) تونست رد شینوبو رو بزنه، پس دنبالم بیا کانروجی
شینوبو: هاهه،......
......... چشمایی به رنگ رنگین کمان
موهایی به رنگ خوردشید سوزان
لباسی به سرخی گل رز
بله اینا مشخصات منه، یعنی دوما
*دوما وارد شد
شینوبو: پس تو اون عجوزه ای هستی که باعث مرگ خواهرم شد، درسته؟؛
دوما: چی، عجوزه با منی، خوبه که با من نیستی
شینوبو: ولی من با تو بودم دوما یا همون عجوزه
دوما: از حرف عجوزه خوشم نمیاد، اخه عجوزه معنای زشت و ناپاک رو داره. ولی اخه منکه اینجوری نیستم نه کوچو جان؟
شینوبو: حتما اسم منو از روی ردیاب فهمیده
دوما: تو باهوشی که فهمیدی ردتو زدم، خوشم میاد با همچین هاشیرایی جنگ کنم، میدونی کوچو جان خوردن گوشت تو بمن توانبخشی زیادی میده، و قدرت منرو دوبرابر میکنه، امیدوارم مثل خواهرت خوشمزه باشی
شینوبو: اممم، دوما فکر کنم خیلی از خود راضی هستی، تو نمیتونی منو شکست بدی
دوما: ولی من تونستم ستون گل رو نابود کنم!
خب خب خب، وقتشه که شروع کنم با یه ضربههههه
*ضربه ای محکم به شینوبو
شینوبو: برای شروع خوبه دوما جان
ولی منتظر باش
تنفس حشره، فرم دوم(فرما الکین من ساختم🗿)
چرخش پروانه ای
*دست دوما قطع میشه
دوما: اوهههه، خوبه تونستی با اولین ضربت دستمو خورد کنی، ولی میدونی کوچو، برای رده بالای دوم ترمیم این زخم بیشتر از 4 ثانیه نمیشه
شینوبو: من....... دوست ندارم با کسی مثل تو هم صحبت شم پس به کارم ادامه میدم
(تنفس های دوما و حرکاتش ساخت منه)
دوما: هنر خون شیاطین یخ های جاری
(با اون ضربه ریه ی شینوبو سوراخ میشه و خونریزی شدیدی پیدا میکنه)
شینوبو میوفته: وای نه، با ضربه اول دندونام سوراخ شد و خونریزی پیدا کردم، آه حق با ارباب بود، به تنهایی موفق نمیشم
*روح کانائه میاد جلوی شینوبو
کانائه: خواهر کوچولو، تو خیلی نیرومندی، به تنهایی داری با دوما میجنگی؟
ولی کار راحتی نیست
مراقب باش باشه اونه چان؟
شینوبو:(در ذهنش)
خیلی بده، انقد خونریزی دهنم شدیده نمیتونم با خواهرم صحبت بکنم
کانائه: خواهر کوچولو، به خودت فشار نیار، تو الان شرایط صحبت کردن نداری
ولی من وظیفه دارم باهات حرف بزنم، ببین خواهرجون دوما خیلی قویه، و از حرکات یخ استفاده میکنه
یادت باشه تو چشماش نگاه نکنی!
چون وقتی به چشمش در موقع جنگ نگاه بکنی اون تورو وایمیسونه و تو نمیتونی حمله کنی، و ضربه میخوری اونه چان
شینوبو: هاهه،......
......... چشمایی به رنگ رنگین کمان
موهایی به رنگ خوردشید سوزان
لباسی به سرخی گل رز
بله اینا مشخصات منه، یعنی دوما
*دوما وارد شد
شینوبو: پس تو اون عجوزه ای هستی که باعث مرگ خواهرم شد، درسته؟؛
دوما: چی، عجوزه با منی، خوبه که با من نیستی
شینوبو: ولی من با تو بودم دوما یا همون عجوزه
دوما: از حرف عجوزه خوشم نمیاد، اخه عجوزه معنای زشت و ناپاک رو داره. ولی اخه منکه اینجوری نیستم نه کوچو جان؟
شینوبو: حتما اسم منو از روی ردیاب فهمیده
دوما: تو باهوشی که فهمیدی ردتو زدم، خوشم میاد با همچین هاشیرایی جنگ کنم، میدونی کوچو جان خوردن گوشت تو بمن توانبخشی زیادی میده، و قدرت منرو دوبرابر میکنه، امیدوارم مثل خواهرت خوشمزه باشی
شینوبو: اممم، دوما فکر کنم خیلی از خود راضی هستی، تو نمیتونی منو شکست بدی
دوما: ولی من تونستم ستون گل رو نابود کنم!
خب خب خب، وقتشه که شروع کنم با یه ضربههههه
*ضربه ای محکم به شینوبو
شینوبو: برای شروع خوبه دوما جان
ولی منتظر باش
تنفس حشره، فرم دوم(فرما الکین من ساختم🗿)
چرخش پروانه ای
*دست دوما قطع میشه
دوما: اوهههه، خوبه تونستی با اولین ضربت دستمو خورد کنی، ولی میدونی کوچو، برای رده بالای دوم ترمیم این زخم بیشتر از 4 ثانیه نمیشه
شینوبو: من....... دوست ندارم با کسی مثل تو هم صحبت شم پس به کارم ادامه میدم
(تنفس های دوما و حرکاتش ساخت منه)
دوما: هنر خون شیاطین یخ های جاری
(با اون ضربه ریه ی شینوبو سوراخ میشه و خونریزی شدیدی پیدا میکنه)
شینوبو میوفته: وای نه، با ضربه اول دندونام سوراخ شد و خونریزی پیدا کردم، آه حق با ارباب بود، به تنهایی موفق نمیشم
*روح کانائه میاد جلوی شینوبو
کانائه: خواهر کوچولو، تو خیلی نیرومندی، به تنهایی داری با دوما میجنگی؟
ولی کار راحتی نیست
مراقب باش باشه اونه چان؟
شینوبو:(در ذهنش)
خیلی بده، انقد خونریزی دهنم شدیده نمیتونم با خواهرم صحبت بکنم
کانائه: خواهر کوچولو، به خودت فشار نیار، تو الان شرایط صحبت کردن نداری
ولی من وظیفه دارم باهات حرف بزنم، ببین خواهرجون دوما خیلی قویه، و از حرکات یخ استفاده میکنه
یادت باشه تو چشماش نگاه نکنی!
چون وقتی به چشمش در موقع جنگ نگاه بکنی اون تورو وایمیسونه و تو نمیتونی حمله کنی، و ضربه میخوری اونه چان
۲.۳k
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.