my mafia
my mafia
p.²⁰
ویو ات
( بعد چند مین رسیدم از ماشین پیاده شدم و قدم های بلندی برداشتم و رفتم داخل چان یول یه گوشه دستاش تو جیبش بود و به دیوار تکیه داده بود تا من رو دید سریع اومد سمتم و تعظیم کوتاهی کرد )
* تو اون اتاقه اما از وقتی اومده هیچ حرفی نزده
-(پوزخندی زد ) خودم دونه دونه حرفارو از دهنش میکشم بیرون ( و رفت توی اتاق شکنجه )
- به به مستر لئو
● ..........
- خب پس تویی که سرمنو شیره ما/لیدی درسته ؟
بیا راحت حلش کنیم بدون درد و خون ریزی همین الان بگو اون پولا کجان؟ همونایی که در عوض اون اسلحه هایی که قرار بود بفرستی دادم اگه بگی میزارم بری .
● ............
- نمیخوای جواب بدی ؟ پس باید خودم از دهنت بکشم بیرون خب نظرت چیه که انگشتایی دستت رو ق/ط کنیم هوم ؟
●(یه لحضه با ترس به ات نگاه کرد )
- اووو پس همینو امتحان میکنیم ( به یکی از افردار اشاره کرد و اون یه انبر ( انبر بود گازانبر بود ؟ یادم نی دقیق شما به بزرگی خودتون ببخشید اگه اشتباه گفتم ) برداشت و رفت سمت لئو و انگشت شستش رو گرفت و خواست ق/ط کنه )
● نه....نه..لطفا( که انگشتش ق/ط شد و داد بلندی زد )
- بعدیش.....
●( انگشت اشارشم قط کردن که دوباره داد بلندی زد )
- بعدیش
●ن.نه ت.ترو خدا ب.ب.بسه م.میگم
-( پوزخندی زد ) فکر نمیکردم انقدر راحت اعتراف کنی فکر کردم نیاز میشه خودم دست به کار شم
●ا.اون تویی ............ ( یه جا خودتون تصور کنین 🤡🤡)
- هه خلاصش کنین بره
●ها؟( یکی تفنگ گذاشت رو سرش ) چ.چی ت.تو گفتی م.میزارم ب.بری ( که شلیک شد تویی سرش و م/رد)
* رئیس من میتونم برم پولا رو پس بگیرم
- باشه میسپارمش به خودت
*ممنون
میدونم این پارت رو ریدم به روم نیارید 🌚💔
p.²⁰
ویو ات
( بعد چند مین رسیدم از ماشین پیاده شدم و قدم های بلندی برداشتم و رفتم داخل چان یول یه گوشه دستاش تو جیبش بود و به دیوار تکیه داده بود تا من رو دید سریع اومد سمتم و تعظیم کوتاهی کرد )
* تو اون اتاقه اما از وقتی اومده هیچ حرفی نزده
-(پوزخندی زد ) خودم دونه دونه حرفارو از دهنش میکشم بیرون ( و رفت توی اتاق شکنجه )
- به به مستر لئو
● ..........
- خب پس تویی که سرمنو شیره ما/لیدی درسته ؟
بیا راحت حلش کنیم بدون درد و خون ریزی همین الان بگو اون پولا کجان؟ همونایی که در عوض اون اسلحه هایی که قرار بود بفرستی دادم اگه بگی میزارم بری .
● ............
- نمیخوای جواب بدی ؟ پس باید خودم از دهنت بکشم بیرون خب نظرت چیه که انگشتایی دستت رو ق/ط کنیم هوم ؟
●(یه لحضه با ترس به ات نگاه کرد )
- اووو پس همینو امتحان میکنیم ( به یکی از افردار اشاره کرد و اون یه انبر ( انبر بود گازانبر بود ؟ یادم نی دقیق شما به بزرگی خودتون ببخشید اگه اشتباه گفتم ) برداشت و رفت سمت لئو و انگشت شستش رو گرفت و خواست ق/ط کنه )
● نه....نه..لطفا( که انگشتش ق/ط شد و داد بلندی زد )
- بعدیش.....
●( انگشت اشارشم قط کردن که دوباره داد بلندی زد )
- بعدیش
●ن.نه ت.ترو خدا ب.ب.بسه م.میگم
-( پوزخندی زد ) فکر نمیکردم انقدر راحت اعتراف کنی فکر کردم نیاز میشه خودم دست به کار شم
●ا.اون تویی ............ ( یه جا خودتون تصور کنین 🤡🤡)
- هه خلاصش کنین بره
●ها؟( یکی تفنگ گذاشت رو سرش ) چ.چی ت.تو گفتی م.میزارم ب.بری ( که شلیک شد تویی سرش و م/رد)
* رئیس من میتونم برم پولا رو پس بگیرم
- باشه میسپارمش به خودت
*ممنون
میدونم این پارت رو ریدم به روم نیارید 🌚💔
۶۷۷
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.