سناریو
وقتی تو مهمونی هستین و یه پسر میخواد بهت نزدیک شه تو نمیدونی و اونا فهمیدن
نامجون:تو گوش پسره شنیدم یکی خیلی دلش میخواد بمیره 🔪
جین:گمشو اسکل فکر کردی منو به این هندسامی ول کنه بیاد باتو هه کور خوندی
یونگی:(به پسره میگه بیاد دنبالش و میبرتش یه جا خلوت و یک عالمه کتکش میزنه)اگه حتی نگاهشم نمیکنی
جیهوپ:کمرتو میگره و به خودش میچسبونه پسره هم میفهمه صاحب داره میره
جیمین:حواسش بهت هست که پسره نیاد نزدیکت
تهیونگ: یجوری نگاهش میکنه که پسره میرینه به خودش
جونگکوک:ات من الان برمیگردم
ات:کجا
جونگکوک:میخوام برم دستشویی
ات:باشه
پسره رو میبره تو دستشویی و انقد میزنتش که پسره به گوه خوردن میوفته و جونگکوکم برمیگرده پیش ات
خوشملا ببخشید اگه بد بود چون این اولین بارمه ستاریو مینویسم ببخشید♥️
نامجون:تو گوش پسره شنیدم یکی خیلی دلش میخواد بمیره 🔪
جین:گمشو اسکل فکر کردی منو به این هندسامی ول کنه بیاد باتو هه کور خوندی
یونگی:(به پسره میگه بیاد دنبالش و میبرتش یه جا خلوت و یک عالمه کتکش میزنه)اگه حتی نگاهشم نمیکنی
جیهوپ:کمرتو میگره و به خودش میچسبونه پسره هم میفهمه صاحب داره میره
جیمین:حواسش بهت هست که پسره نیاد نزدیکت
تهیونگ: یجوری نگاهش میکنه که پسره میرینه به خودش
جونگکوک:ات من الان برمیگردم
ات:کجا
جونگکوک:میخوام برم دستشویی
ات:باشه
پسره رو میبره تو دستشویی و انقد میزنتش که پسره به گوه خوردن میوفته و جونگکوکم برمیگرده پیش ات
خوشملا ببخشید اگه بد بود چون این اولین بارمه ستاریو مینویسم ببخشید♥️
۹.۹k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.