پارت آخررررر فیک. .♡داستان بعد تصادف ❤️🫂
جونگکوک : بیا بقیه زندگیمونو باهم بگذرونیم
دوهی لطفا با من ازدواج کن ♡
...........دوهی مکث کرد جواب داد..
دوهی: وایی باورم نمیشه
جونگکوک گفت : شوخی کردم
دوهی ناراحت شد
جونگکوک: بیا بریم
دوهی: باشه
جونگکوک زیر لب لبخند میزد
دوهی: نخند رو اعصابمه
جونگکوک: نمیخندم صورتم شاده
دوهی: داری اشتباهی میری این راه خونه نیست
جونگکوک : من که نگفتم میریم خونه
جونگکوک: پیاده شو بیا بریم این رستوران
وقتی دوهی در رستوران رو باز کرد گل های رز پر پر رو سرش ریخت
چندتا پسر اومدن که رو تیشرت شون نوشته بود دوهی با من ازدواج میکنی
جونگکوک: دوهی با من ازدواج میکنی
دوهی: بلهههههههههه
جونگکوک انگشتر صورتی رنگ رو دست دوهی کرد
دوهی از شوق گریع میکرد
در رستوران باز شد همه اعضا اومدن عکسای دوهی و جونگکوک تو دستشون بود
همه اعضا: مبارکهه بعی کلی داستان های خب بد گمراه کننده شما به هم رسیدین
جیمین اومد به دوهی گفت: به من نرسیدی ولی بدون من خوشبخت زندگی کن
جیمین کم کم به نامزدش علاقه مند شده بود :)
صبح شد
جونگکوک: هیونگ لباسم بد نیست استرس دارم
هیونگ جین: با اینکه تنها خوشتیپ جم منم ولی توهم خوب شدی
جونگکوک: 🤣
نامجون: هیونگ شلوارت وارونست
جونگکوک: واقعا نگاه شلوارش کرد گفت: داداش ایسگا کردی مارو
نامجون:🤣🤣🤣
جیهوپ: باورم نمی شد یه روزی ببینم که دوماد شدی
یونگی: لطفا بعد ازدواج زن زلیل نشو اخه میشناسمت که میگم 🤣🤣🤣
تهیونگ: خیلی خوشگل شدی هیونگ🫂❤️
عروس وارد می شود
جونگکوک محو زیبایی دوهی شده بود
جونگکوک: چقدر خوشگل شدی
دوهی: توهم خیلی خوشتیپ شدی
عاقد : جونگکوک حاضری با دوهی ازدواج کنی
تهیونگ: صبرررر کنید یه چیزی کمه
بورام رو آورد گفت باید بورامم باشه
جونگکوک بورام دخترش رو بغل کرد
جونگکوک: بله
دوهی: بلهههههه
همه دست زدن صدای خنده کل سالن رو گرفته بود همه شاد بودن
و فیک هم تموم شد
امیدوارم که خوشتون اومده باشه دوستون دارم
دوهی لطفا با من ازدواج کن ♡
...........دوهی مکث کرد جواب داد..
دوهی: وایی باورم نمیشه
جونگکوک گفت : شوخی کردم
دوهی ناراحت شد
جونگکوک: بیا بریم
دوهی: باشه
جونگکوک زیر لب لبخند میزد
دوهی: نخند رو اعصابمه
جونگکوک: نمیخندم صورتم شاده
دوهی: داری اشتباهی میری این راه خونه نیست
جونگکوک : من که نگفتم میریم خونه
جونگکوک: پیاده شو بیا بریم این رستوران
وقتی دوهی در رستوران رو باز کرد گل های رز پر پر رو سرش ریخت
چندتا پسر اومدن که رو تیشرت شون نوشته بود دوهی با من ازدواج میکنی
جونگکوک: دوهی با من ازدواج میکنی
دوهی: بلهههههههههه
جونگکوک انگشتر صورتی رنگ رو دست دوهی کرد
دوهی از شوق گریع میکرد
در رستوران باز شد همه اعضا اومدن عکسای دوهی و جونگکوک تو دستشون بود
همه اعضا: مبارکهه بعی کلی داستان های خب بد گمراه کننده شما به هم رسیدین
جیمین اومد به دوهی گفت: به من نرسیدی ولی بدون من خوشبخت زندگی کن
جیمین کم کم به نامزدش علاقه مند شده بود :)
صبح شد
جونگکوک: هیونگ لباسم بد نیست استرس دارم
هیونگ جین: با اینکه تنها خوشتیپ جم منم ولی توهم خوب شدی
جونگکوک: 🤣
نامجون: هیونگ شلوارت وارونست
جونگکوک: واقعا نگاه شلوارش کرد گفت: داداش ایسگا کردی مارو
نامجون:🤣🤣🤣
جیهوپ: باورم نمی شد یه روزی ببینم که دوماد شدی
یونگی: لطفا بعد ازدواج زن زلیل نشو اخه میشناسمت که میگم 🤣🤣🤣
تهیونگ: خیلی خوشگل شدی هیونگ🫂❤️
عروس وارد می شود
جونگکوک محو زیبایی دوهی شده بود
جونگکوک: چقدر خوشگل شدی
دوهی: توهم خیلی خوشتیپ شدی
عاقد : جونگکوک حاضری با دوهی ازدواج کنی
تهیونگ: صبرررر کنید یه چیزی کمه
بورام رو آورد گفت باید بورامم باشه
جونگکوک بورام دخترش رو بغل کرد
جونگکوک: بله
دوهی: بلهههههه
همه دست زدن صدای خنده کل سالن رو گرفته بود همه شاد بودن
و فیک هم تموم شد
امیدوارم که خوشتون اومده باشه دوستون دارم
۱۳.۵k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.