وانشات تهیونگ🙂
هلووووو
ببخشید منتظرتون گذاشتم
🐯نام وانشات:احساس؟🐯
🐼پارت:2🐼
🐰رفتم سر کوچشون ک دیدم آسلی منتظرمه و سردشه
گفتم:سلام آسلیییی
پرید بغلم گفت:سلام دختره خنگ
گفتم:آهاییی با بزرگترت درست بحرف(خنده)
آسلی:چشم حتما(خنده)
آسلی:کجا بودی یخ زدم از سرما
ریسا:الهی بگردم از کی منتظری؟
آسلی:از ساعت ۶:۱۵😒
ریسا:وای ببشیددد
ریسا:آسلی بیا بریم پارک
رفتیم پارک من رفتم یکم چیپس و آبمیوه و این چیزا گرفتم
ساعتو نگاه کردم ساعت ۶:۴۰ بود ما چون اولین روز مدرسه مون بود باید ساعت ۶:۵۰ اونجا میبودیم هم برای اینکه صف تشکیل بدیم هم اینکه هم خونه هامون و کلاسامون مشخص بشه(ی توضیحی بدم راجع ب مدرسشون:مدرسه شون اینطوریه ک توی کلاس کنار هرکی ک میشینن با اون همخونه میشن یعنی بعد از اینکه کلاساشون تموم میشه ب یک هتل میرن ک هر کجاش ی خونه داره و دوتا اتاق ک برا خودشون باشه ده روز هر روز پیش همخونه شونن و مدرسه میرن و بعد از ده روز سه روز ب خونشون میرن ک استراحت کنن و باز بر میگردن)
اتوبوسو سوار شدیم ب مدرسه رسیدیم ساعت ۶:۵۱ بود
آسلی:بخیر گذشت
ریسا:اره والا
رفتیم تو مدرسه همه درهم وایستاده بودن چون کلاسا مشخص نبود
همه دوستای پارسالم بودن رفتم تو صف اونها
هفت تا پسر خیلی خوشگل بودن خیلی خوشتیپ بودن
من میدونستمک آسلی دوست پسر داره ولی ندیده بودمش
چون پارسال اون تو یک کلاس دیگ بود
آسلی:ریسا دوست پسرمو بهت معرفی میکنم نامجون
نامجون دست داد و گفت:سلام من نامجونم دوست پسر آسلی
ریسا: اوه سلام خوشبختم
نامجون:منم همینطور
ریسا:😄
رفتم دوستامو دیدم باهاشون سلام کردن دیدم ماشالله همشون رل زدن فقط من سینگل ب گورم رل هاشونو معرفی کردن و با همه دست دادم و منم خودمو معرفی کردم
اسم دوستام و رل هاشون👇
آسلی:دوست دختر نامجون
راینا:دوست دختر جیمین
فانلی:دوست دختر جونگکوک
لِرا:دوست دختر جیهوپ
مورینی:دوست دختر شوگا
دویلی:دوست دختر جین
وقتی اسماشونو شنیدم فهمیدم اعضای بی تی اسن خیلی خوشحال بودم چون آرمی بودم دعا دعا میکردم تو کلاس ما باشن
من میدونستم اونا هفت نفرن اما اون یکی دیگشون کو؟
ک یهو دیدم تیهونگ از پشتم در اومد
تهیونگ:سلام من تهیونگم از اشنایی باهات خوشبختم
ریسا: بهش دست دادم اوه منم همینطور
ریسا تو دلش:وایییی عرررر چقدر خوشتیپهههه واایییی خداااااا نههههه کراش جدیدددددد
اوه ریسا ب خودت بیا ولش کن حتما اونم رل داره هوفففف
تهیونگ تو دلش:فاککک چ دختره خوشگل بوددددد هی خدا حتما از شانس من اونم مث بقیه رل داره امیدوارم ک اینطور نباشه
ولی خداییش خیلی ناز و خوشتیپ بود خیلی دوست دارم پارتنرش بشم هییییی
دیدم ک همه اعضا با رل هاشونن ولی تهیونگ تنها بود رفتم پیشش و گفتم:اوممم رل تو کجاس
تهیونگ:آممم خب راستش من رل ندارم😁
ریسا:اوه منم همینطور فک کنم دوتامون سینگل ب گوریم😂😂
تهیونگ تو دلش:انگار دنیارو بهم داده بودن انقدر از این حرفش خوشحال شدم
تهیونگ:خب نظرت چیه با هم همخونه باشیم؟
ریسا:اوه حتما نظر خوبیه
البته اگر تو یک کلاس باشیم
تهیونگ:اوم
داشتیم صحبت میکردیم ک یهو.....🐰
یکم تو خماری بمونین فردا میزارم یکی دو پارتی😂💞
حمایت فراموش نشه هااااا
ببخشید منتظرتون گذاشتم
🐯نام وانشات:احساس؟🐯
🐼پارت:2🐼
🐰رفتم سر کوچشون ک دیدم آسلی منتظرمه و سردشه
گفتم:سلام آسلیییی
پرید بغلم گفت:سلام دختره خنگ
گفتم:آهاییی با بزرگترت درست بحرف(خنده)
آسلی:چشم حتما(خنده)
آسلی:کجا بودی یخ زدم از سرما
ریسا:الهی بگردم از کی منتظری؟
آسلی:از ساعت ۶:۱۵😒
ریسا:وای ببشیددد
ریسا:آسلی بیا بریم پارک
رفتیم پارک من رفتم یکم چیپس و آبمیوه و این چیزا گرفتم
ساعتو نگاه کردم ساعت ۶:۴۰ بود ما چون اولین روز مدرسه مون بود باید ساعت ۶:۵۰ اونجا میبودیم هم برای اینکه صف تشکیل بدیم هم اینکه هم خونه هامون و کلاسامون مشخص بشه(ی توضیحی بدم راجع ب مدرسشون:مدرسه شون اینطوریه ک توی کلاس کنار هرکی ک میشینن با اون همخونه میشن یعنی بعد از اینکه کلاساشون تموم میشه ب یک هتل میرن ک هر کجاش ی خونه داره و دوتا اتاق ک برا خودشون باشه ده روز هر روز پیش همخونه شونن و مدرسه میرن و بعد از ده روز سه روز ب خونشون میرن ک استراحت کنن و باز بر میگردن)
اتوبوسو سوار شدیم ب مدرسه رسیدیم ساعت ۶:۵۱ بود
آسلی:بخیر گذشت
ریسا:اره والا
رفتیم تو مدرسه همه درهم وایستاده بودن چون کلاسا مشخص نبود
همه دوستای پارسالم بودن رفتم تو صف اونها
هفت تا پسر خیلی خوشگل بودن خیلی خوشتیپ بودن
من میدونستمک آسلی دوست پسر داره ولی ندیده بودمش
چون پارسال اون تو یک کلاس دیگ بود
آسلی:ریسا دوست پسرمو بهت معرفی میکنم نامجون
نامجون دست داد و گفت:سلام من نامجونم دوست پسر آسلی
ریسا: اوه سلام خوشبختم
نامجون:منم همینطور
ریسا:😄
رفتم دوستامو دیدم باهاشون سلام کردن دیدم ماشالله همشون رل زدن فقط من سینگل ب گورم رل هاشونو معرفی کردن و با همه دست دادم و منم خودمو معرفی کردم
اسم دوستام و رل هاشون👇
آسلی:دوست دختر نامجون
راینا:دوست دختر جیمین
فانلی:دوست دختر جونگکوک
لِرا:دوست دختر جیهوپ
مورینی:دوست دختر شوگا
دویلی:دوست دختر جین
وقتی اسماشونو شنیدم فهمیدم اعضای بی تی اسن خیلی خوشحال بودم چون آرمی بودم دعا دعا میکردم تو کلاس ما باشن
من میدونستم اونا هفت نفرن اما اون یکی دیگشون کو؟
ک یهو دیدم تیهونگ از پشتم در اومد
تهیونگ:سلام من تهیونگم از اشنایی باهات خوشبختم
ریسا: بهش دست دادم اوه منم همینطور
ریسا تو دلش:وایییی عرررر چقدر خوشتیپهههه واایییی خداااااا نههههه کراش جدیدددددد
اوه ریسا ب خودت بیا ولش کن حتما اونم رل داره هوفففف
تهیونگ تو دلش:فاککک چ دختره خوشگل بوددددد هی خدا حتما از شانس من اونم مث بقیه رل داره امیدوارم ک اینطور نباشه
ولی خداییش خیلی ناز و خوشتیپ بود خیلی دوست دارم پارتنرش بشم هییییی
دیدم ک همه اعضا با رل هاشونن ولی تهیونگ تنها بود رفتم پیشش و گفتم:اوممم رل تو کجاس
تهیونگ:آممم خب راستش من رل ندارم😁
ریسا:اوه منم همینطور فک کنم دوتامون سینگل ب گوریم😂😂
تهیونگ تو دلش:انگار دنیارو بهم داده بودن انقدر از این حرفش خوشحال شدم
تهیونگ:خب نظرت چیه با هم همخونه باشیم؟
ریسا:اوه حتما نظر خوبیه
البته اگر تو یک کلاس باشیم
تهیونگ:اوم
داشتیم صحبت میکردیم ک یهو.....🐰
یکم تو خماری بمونین فردا میزارم یکی دو پارتی😂💞
حمایت فراموش نشه هااااا
۱۲.۹k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.