Fake jimin 💜🦋
ForcedLove 💜🦋p8🦋
ویو ات:
یعنی لیا به جیمین چی گفته که انقد عصبی شده بود داشتم فکر میکردم که با صدای بابا جیمین به خودم اومدم
پ. ج: سلام دخترمم خوبی؟!
ات: خیلی ممنونم پدر جان
جیمین: بابا جان این دختر مورد علاقمه ات
پ. ج: میدونم بهم گفتی
ات: واقعا
پ. ج: بله عزیزم
جیمین رفت پیشه پسرا منم یه نگاهی کردم به لباس دخترا کردم همشون لباساشو تا بالای رونشون بود خیلی عصبی شدم جیمین خیلی بد نگاه میکرد بهشون منم رفتم قیچی رو از روی میز برداشتم رفتم سرویس تور پیرهنمو تا بالای رونم کوتاه کردم پیرهنم خیلی قشنگ شده بود
جیمین: تهیونگ خیلی دوسش دارم بهشم اعتراف کردم ولی خب هنوز چیزی بهم نگفته
%: نگران نباش بهت میگه همه دخترا همینن باید یه نقشه ای بکشیم!!!
همه پسرا هم تایید کردن
ویو جیمین:
هی چشم چشم کردم اتو پیدا نکردم فک کردم لیا بلایی سرش اورده ولی دیدم از سرویس اومد بیرون خیلی لباسش قشنگ شده بود
منم حسابی مست کرده بودم رفتم وسط داشتم میرقصیدم لیا هم اومد پیشم داشتیم میرقصیدیم میخواستم حرس اتو دربیارم نقشه ای بود که پسرا کشیدن که بهم اعتراف کنه
ویو ات:
اومدم از سرویس بیرون با چیزی که دیدم مغزم هنگ کرد لیا داشت با جیمین میرقصید منم از حرسم رفتم نشستم پیش تهیونگ و حسابی مست کردم جیمین دیدو چشماش چهارتا شد
فلش بک بعد از مست بودن ات:
حالم خوب نبود سرم داشت گیج میرفت رفتم بیرون از مهمونی تا یه بادی به سرم بخوره شاید بهتر شم ماشینو برداشتمو رفتم
ویو جیمین:
هی چشم چشم کردم باز اتو کنار تهیونگ ندیدم از استیج اومدم بیرونو از تهیونگ پرسیدم که..........
ویو ات:
یعنی لیا به جیمین چی گفته که انقد عصبی شده بود داشتم فکر میکردم که با صدای بابا جیمین به خودم اومدم
پ. ج: سلام دخترمم خوبی؟!
ات: خیلی ممنونم پدر جان
جیمین: بابا جان این دختر مورد علاقمه ات
پ. ج: میدونم بهم گفتی
ات: واقعا
پ. ج: بله عزیزم
جیمین رفت پیشه پسرا منم یه نگاهی کردم به لباس دخترا کردم همشون لباساشو تا بالای رونشون بود خیلی عصبی شدم جیمین خیلی بد نگاه میکرد بهشون منم رفتم قیچی رو از روی میز برداشتم رفتم سرویس تور پیرهنمو تا بالای رونم کوتاه کردم پیرهنم خیلی قشنگ شده بود
جیمین: تهیونگ خیلی دوسش دارم بهشم اعتراف کردم ولی خب هنوز چیزی بهم نگفته
%: نگران نباش بهت میگه همه دخترا همینن باید یه نقشه ای بکشیم!!!
همه پسرا هم تایید کردن
ویو جیمین:
هی چشم چشم کردم اتو پیدا نکردم فک کردم لیا بلایی سرش اورده ولی دیدم از سرویس اومد بیرون خیلی لباسش قشنگ شده بود
منم حسابی مست کرده بودم رفتم وسط داشتم میرقصیدم لیا هم اومد پیشم داشتیم میرقصیدیم میخواستم حرس اتو دربیارم نقشه ای بود که پسرا کشیدن که بهم اعتراف کنه
ویو ات:
اومدم از سرویس بیرون با چیزی که دیدم مغزم هنگ کرد لیا داشت با جیمین میرقصید منم از حرسم رفتم نشستم پیش تهیونگ و حسابی مست کردم جیمین دیدو چشماش چهارتا شد
فلش بک بعد از مست بودن ات:
حالم خوب نبود سرم داشت گیج میرفت رفتم بیرون از مهمونی تا یه بادی به سرم بخوره شاید بهتر شم ماشینو برداشتمو رفتم
ویو جیمین:
هی چشم چشم کردم باز اتو کنار تهیونگ ندیدم از استیج اومدم بیرونو از تهیونگ پرسیدم که..........
۱۵.۹k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.