⛓🖇my dady🖇⛓ p.62
داشتیم حرف میزدیم که یاد ا.ت افتادم
رومو برگردوندم و ا.ت و دیدم که داشت با یه پسر میرقصید
دستای یه پسر رو کمرش بودو دستای ا.ت هم دور گردنش با این صحنه شدیدن عصبانی شدم
پاشدم و به سمتشون رفتم پسره رو هل دادم و دست ا.ت و گرفتم بردمش یه گوشه
جیمین:پنج دیقه دیگه بیا تو راه رو که روبه رو دسشویی هاست
ا.ت:چ..
دستشو روی لبش گذاشتو نذاشت ا.ت حرف بزنه
جیمین:همینی که گفتم
به سمت دستشویی رفتم منتظر ا.ت موندم بلخره امد با یه لیوان شراب که تو دستش بود
به دیوار تکیه داد و لیوانو هی تکون میدادو کم کم ازش میخورد
رو به روش وایسادم گفتم
جیمین:حواست هست داری چیکار میکنی ؟(عصبانی)
ا.ت:خیلی (اروم"خمار")
جیمین :چرا دستای اون پسره دور کمرت بود مگ ما اینجا نیستیم چون نامزدیم چه دلیلی میشه بری با اون پسره که معلوم نیست چه حر..ومزاده ای برقصی
ا.ت:اول اینکه نامزد تقعلبی هم هستیم و من اراده بدن خودمو دارم هر غلطیم بخوام میکنم توهم حق اینکه بگی چیکار کنمو نداری خیلی تو به اینکه کی بهت سرویس بده توجه میکنی؟(با پوزخند"چشمای خمار")
جیمین:عصبیم نکن ا.ت الان اینجا تو این مکان باید مثل نامزدای هم باشیم ...(با داد )
تا ا.ت خواست صحبت کنه یه گارسون امد و گفت شراب میل دارین ا.ت مرسی گفت و لیوان خالیشو توی دیس گذاشتو گارسون رفت
ا.ت:از کی تاحالا غیرتی شدی برات مهمه برم با کی ها تو که به هر حال عشق و حالتو میکنی الانم همین کارو کن اونارم که دیدی برو دیگه هستن
با این حرفش جیمین محکم دوتا دستشو به دیوار میزنه و ا.ت و لای دستاش گیر میندازه
جیمین:چرا با اونا تو که هستی هوم ؟
ا.ت که از شوک لال شده بود و نمیدونست چی بگه
یکی از دستامو پشت سرشمیزارمو بهش نزدیک میشم هیچ تکونی نمیخوره فقط نگام میکنه فقط چند میلی متر دیگه مونده ولی رامو کج میکنم و در گوشش میگم:بدون اجازه خودت بهت دست نمیزنم نترس (پوزخند)
ازش فاصله گرفتم و بدون اینکه برگردم گفتم ۵ دیقه دیگه جلو در باشه تقریبن ساعت ۱ و خورده ای بود
ماشینو اوردن جلو در و خداحافظی کردیم و سوار ماشین شدیم
کراواتمو شل کردم چند تا از دکمه های پیرهنمو باز کردم حرکت کردیم راه دور تر میشده چون باید از یه جاده دیگه میرفتیم
ا.ت
از کارش خیلی شوکه شدم توقع نداشتم
خیلی تند میرفت گوشیم زنگ خورد بیت نا بود حصله اینکه جوابشو بدم نداشتم سایلنش کردم و پرتش کردم رو صندلی عقب
جیمینم شیشه رو داده بود پایین و داشت سیگار میکشید
بهش زول زده بودم رگای دستش که از اصبانیت زده بود بیرونو طوری که فرمون و با یه دست گرفته بود و رانندگی میکرد واقعا خیلی خوب بود با صداش نظرم جلب شد
لایک و کامنت
بخاطر درسا دیر گذاشتم ببخشید
رومو برگردوندم و ا.ت و دیدم که داشت با یه پسر میرقصید
دستای یه پسر رو کمرش بودو دستای ا.ت هم دور گردنش با این صحنه شدیدن عصبانی شدم
پاشدم و به سمتشون رفتم پسره رو هل دادم و دست ا.ت و گرفتم بردمش یه گوشه
جیمین:پنج دیقه دیگه بیا تو راه رو که روبه رو دسشویی هاست
ا.ت:چ..
دستشو روی لبش گذاشتو نذاشت ا.ت حرف بزنه
جیمین:همینی که گفتم
به سمت دستشویی رفتم منتظر ا.ت موندم بلخره امد با یه لیوان شراب که تو دستش بود
به دیوار تکیه داد و لیوانو هی تکون میدادو کم کم ازش میخورد
رو به روش وایسادم گفتم
جیمین:حواست هست داری چیکار میکنی ؟(عصبانی)
ا.ت:خیلی (اروم"خمار")
جیمین :چرا دستای اون پسره دور کمرت بود مگ ما اینجا نیستیم چون نامزدیم چه دلیلی میشه بری با اون پسره که معلوم نیست چه حر..ومزاده ای برقصی
ا.ت:اول اینکه نامزد تقعلبی هم هستیم و من اراده بدن خودمو دارم هر غلطیم بخوام میکنم توهم حق اینکه بگی چیکار کنمو نداری خیلی تو به اینکه کی بهت سرویس بده توجه میکنی؟(با پوزخند"چشمای خمار")
جیمین:عصبیم نکن ا.ت الان اینجا تو این مکان باید مثل نامزدای هم باشیم ...(با داد )
تا ا.ت خواست صحبت کنه یه گارسون امد و گفت شراب میل دارین ا.ت مرسی گفت و لیوان خالیشو توی دیس گذاشتو گارسون رفت
ا.ت:از کی تاحالا غیرتی شدی برات مهمه برم با کی ها تو که به هر حال عشق و حالتو میکنی الانم همین کارو کن اونارم که دیدی برو دیگه هستن
با این حرفش جیمین محکم دوتا دستشو به دیوار میزنه و ا.ت و لای دستاش گیر میندازه
جیمین:چرا با اونا تو که هستی هوم ؟
ا.ت که از شوک لال شده بود و نمیدونست چی بگه
یکی از دستامو پشت سرشمیزارمو بهش نزدیک میشم هیچ تکونی نمیخوره فقط نگام میکنه فقط چند میلی متر دیگه مونده ولی رامو کج میکنم و در گوشش میگم:بدون اجازه خودت بهت دست نمیزنم نترس (پوزخند)
ازش فاصله گرفتم و بدون اینکه برگردم گفتم ۵ دیقه دیگه جلو در باشه تقریبن ساعت ۱ و خورده ای بود
ماشینو اوردن جلو در و خداحافظی کردیم و سوار ماشین شدیم
کراواتمو شل کردم چند تا از دکمه های پیرهنمو باز کردم حرکت کردیم راه دور تر میشده چون باید از یه جاده دیگه میرفتیم
ا.ت
از کارش خیلی شوکه شدم توقع نداشتم
خیلی تند میرفت گوشیم زنگ خورد بیت نا بود حصله اینکه جوابشو بدم نداشتم سایلنش کردم و پرتش کردم رو صندلی عقب
جیمینم شیشه رو داده بود پایین و داشت سیگار میکشید
بهش زول زده بودم رگای دستش که از اصبانیت زده بود بیرونو طوری که فرمون و با یه دست گرفته بود و رانندگی میکرد واقعا خیلی خوب بود با صداش نظرم جلب شد
لایک و کامنت
بخاطر درسا دیر گذاشتم ببخشید
۷.۹k
۲۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.