PT(3)
PT(3)
ویو ا.ت: یه مرد قد بلند و خوش اندام
به یه کت شلوار مشکی و موهای فر که ریخته بود جلوی چشمش
وای خیلی جذاب بود /وای ا.ت چی داری میگی دیوونه شدی
با قدم های آرومش اومد سمتم و گفت:
پسر:اوو سلام خیلی زود اومدی انتظار نداشتم انقدر زود بیای
ا.ت:اونش دیگه به تو ربطی نداره
پسر:خیلی خشک و بد اخلاقی
ا.ت:بد اخلاق؟میدونم....
حالا گو ببین از من و میخوای که گفتی بیام اینجا چرا دوستمو گروگان گرفتی؟
اصن تو ک هستی؟
پسر:خب نفس بگیر یکم.
من تهیونگ هستم و بنا به دلایلی شماهارو آوردم اینجا .
ا.ت:خب ته ته چه دلایلی؟
(چون طولانی مشه اسم تهیونگ و مینویسم وی)
وی:ته ته ؟ 😐
باشه حالا ولش کن
چون میخوام بکشمتون فک کنم البته الان زوده.......
ا.ت:!!!!!!!!چ...چ.چچیییی؟
وی:....چیزه مبهمی گفتم؟؟
ا.ت:.........
ویو ا.ت:دیدم داره میگه میخواد بکشتمون اصن همه جای بدنمو مغزم قفل کرد
یهو یه صدائی شنیدم دیدم بولا هی داره خودشو تکون میده که دستشو باز کنیم و هی جیغ میزنه
یهو برگشتم و تا خواستم دستشو باز کنم..../
ویو ا.ت: یه مرد قد بلند و خوش اندام
به یه کت شلوار مشکی و موهای فر که ریخته بود جلوی چشمش
وای خیلی جذاب بود /وای ا.ت چی داری میگی دیوونه شدی
با قدم های آرومش اومد سمتم و گفت:
پسر:اوو سلام خیلی زود اومدی انتظار نداشتم انقدر زود بیای
ا.ت:اونش دیگه به تو ربطی نداره
پسر:خیلی خشک و بد اخلاقی
ا.ت:بد اخلاق؟میدونم....
حالا گو ببین از من و میخوای که گفتی بیام اینجا چرا دوستمو گروگان گرفتی؟
اصن تو ک هستی؟
پسر:خب نفس بگیر یکم.
من تهیونگ هستم و بنا به دلایلی شماهارو آوردم اینجا .
ا.ت:خب ته ته چه دلایلی؟
(چون طولانی مشه اسم تهیونگ و مینویسم وی)
وی:ته ته ؟ 😐
باشه حالا ولش کن
چون میخوام بکشمتون فک کنم البته الان زوده.......
ا.ت:!!!!!!!!چ...چ.چچیییی؟
وی:....چیزه مبهمی گفتم؟؟
ا.ت:.........
ویو ا.ت:دیدم داره میگه میخواد بکشتمون اصن همه جای بدنمو مغزم قفل کرد
یهو یه صدائی شنیدم دیدم بولا هی داره خودشو تکون میده که دستشو باز کنیم و هی جیغ میزنه
یهو برگشتم و تا خواستم دستشو باز کنم..../
۶.۴k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.