فیک «مافیای پنهان» part 21
فردا صبح
ته : پرنسسم بیدار نمیشی ؟
ات : بیدار شدم بیدار شدم
ته : نه ببدار نشو بیا تو بغلم یکم بغلت کنم بیبی
ات : اوهوم
پرش زمانی به ۱۰ دقیقه بعد
ته : بریم صبحونه بخوریم پرنسسم؟
ات : بریم
ات : چی دوست داری درست کنم؟
ته : پنکیک با هات چاکلت
ات : چشم قربان
پرش زمانی به بعد صبحونه
ته : عزیزم من میرم حموم
ات : باشه عزیزم
ته : پرنسسم اینجا شامپو نیست یدونه میاری
ات : باشه صبر کن
ات : اوردم بگیر
ات ویو
وقتی دستمو بردم داخل که بهش شامپو رو بدم درو باز کرد م دستمو کشید و چسبوندم به دیوار
این یکی جدی شرط داره 😫✨
۱۵ لایک
۸ تا ۱۰ کامنت
ته : پرنسسم بیدار نمیشی ؟
ات : بیدار شدم بیدار شدم
ته : نه ببدار نشو بیا تو بغلم یکم بغلت کنم بیبی
ات : اوهوم
پرش زمانی به ۱۰ دقیقه بعد
ته : بریم صبحونه بخوریم پرنسسم؟
ات : بریم
ات : چی دوست داری درست کنم؟
ته : پنکیک با هات چاکلت
ات : چشم قربان
پرش زمانی به بعد صبحونه
ته : عزیزم من میرم حموم
ات : باشه عزیزم
ته : پرنسسم اینجا شامپو نیست یدونه میاری
ات : باشه صبر کن
ات : اوردم بگیر
ات ویو
وقتی دستمو بردم داخل که بهش شامپو رو بدم درو باز کرد م دستمو کشید و چسبوندم به دیوار
این یکی جدی شرط داره 😫✨
۱۵ لایک
۸ تا ۱۰ کامنت
۲۰.۸k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.