❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥part_²⁷ ❦
جونگکوک: باشه میتونی بغلم کنی
ا.ت: پشیمون شدم
جونگکوک: خیلی خوب خودم بغلت میکنم
ا.ت: جونگکوک برگشت روبه ا.ت و بغلش کرد ا.تم بغلش کردن هر دو حس خوبی داشتن که بوی سوختگی اومد جونگکوک سری از ا.ت جدا شد
جونگکوک: تخم مرغا سوخت 😐
ا.ت: تقصیر توعه
جونگکوک: تو بغلم کردی
ا.ت: نخیرم تو بودی
جونگکوک: شت
ا.ت: چی شد
جونگکوک: کیک سوخت
ا.ت: نظرت چیه سفارش بدیم
جونگکوک: فکر خوبیه الان سفارش میدم
ا.ت: گوشیتو بده خودم سفارش میدم تو هم برو لباساتو عوض کن
جونگکوک ویو
گوشیمو دادم ا.ت و رفتم داخل اتاق تا لباس عوض کنم یه دست لباس از داخل کمد در اوردم و پوشیدم موهامو ژل زدم و حالت دادم و عطر تلخمو زدم و کفشای مشکی ست لباس هام رو پان کردمو گوشیو ا.ت از داخل جیبم در اوردمو از اتاق زدم بیرون و رفتم پیش ا.ت و دیدم که غذا دستشه و نشسته داره میخوره
جونگکوک: چرا غذا سفارش دادی؟
ا.ت: چون ساعت ۱ ظهره ما ساعت و نگاه نکردیم
جونگکوک: خیلی خب به منم بده
ا.ت: باش
جونگکوک: خوشمزست
❥part_²⁷ ❦
جونگکوک: باشه میتونی بغلم کنی
ا.ت: پشیمون شدم
جونگکوک: خیلی خوب خودم بغلت میکنم
ا.ت: جونگکوک برگشت روبه ا.ت و بغلش کرد ا.تم بغلش کردن هر دو حس خوبی داشتن که بوی سوختگی اومد جونگکوک سری از ا.ت جدا شد
جونگکوک: تخم مرغا سوخت 😐
ا.ت: تقصیر توعه
جونگکوک: تو بغلم کردی
ا.ت: نخیرم تو بودی
جونگکوک: شت
ا.ت: چی شد
جونگکوک: کیک سوخت
ا.ت: نظرت چیه سفارش بدیم
جونگکوک: فکر خوبیه الان سفارش میدم
ا.ت: گوشیتو بده خودم سفارش میدم تو هم برو لباساتو عوض کن
جونگکوک ویو
گوشیمو دادم ا.ت و رفتم داخل اتاق تا لباس عوض کنم یه دست لباس از داخل کمد در اوردم و پوشیدم موهامو ژل زدم و حالت دادم و عطر تلخمو زدم و کفشای مشکی ست لباس هام رو پان کردمو گوشیو ا.ت از داخل جیبم در اوردمو از اتاق زدم بیرون و رفتم پیش ا.ت و دیدم که غذا دستشه و نشسته داره میخوره
جونگکوک: چرا غذا سفارش دادی؟
ا.ت: چون ساعت ۱ ظهره ما ساعت و نگاه نکردیم
جونگکوک: خیلی خب به منم بده
ا.ت: باش
جونگکوک: خوشمزست
۸.۸k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.