پارت ۱۴ عشق گمشده
پارت ۱۴ عشق گمشده
عشق گم شده
زندگی خاکستری تر از اونی که فکر میکرد شده بود ! کر شده بود
....!
گاهی اوقات کودکانه فکر می کرد شاید وقتی خورشید طلوع کنه
دنیای جلوی چشماش کمی هم شده روشن شه !...
حیف که واقعا فکر کودکانه ای بود !...
حرف های بقیه ، افرادی که تو پیرامونش بودن ، حتی حرفایی که
خودش میزد هیچوقت به گوشش نمیرسید !...
گاهی حس میکرد داخل اقیانوسی در حال غرق شدنه و افراد رو باالی
سرش روی خشکی میبینه !
از جمله خودش !...
بعد اینکه همه چیو به اعضا گفتم یکم پوکر شدن
جنی طالبیمو داد دستم ولی بغلمم کرد نمیدونم چرا من خسته بودم دختری شاد و شکسته که همیشه زندگی در گوشش سیلی میزد این دختر خستست ولی کسی نباید ببینه
از اعضا خداحافظی کردم رفتم تو خونم من بوکسر قهاری بودم ولی میترسیدم رفتم کنار کیسه بوکسم دست گشامو پوشیدم و شروع کردم امروز تتو ارتیستم میاد قراره یه تتو مخصوص خودمو بزنم ((JNB)) هه همون چیزی که رو سینه اون هرزه تتو کردم به خودم اومدم دیدم عرق کردم تاپم خیس خیس بود رفتم سمت حموم یه دوش آب سرد گرفتم اومدم بیرون با همون حوله رو تختم ولو شدم چند روز دیگه باید با اعضا میرفتیم تور هیجان داشتم ولی نمیدونم چرا ته دلم شور میزد میگفت دعا کن اون روز نرسه اهه بهش فکر نکن
شب تور
بچه هااا دیر شد سریع بیاید
جنی:چقدر غر میزنی یه دفعه لال نشی
جیا:نظر خواستم؟،نه
اعضا اومدم سمت جت رفتیم
بچه ها برین تو رفتن تا مقصد ۵ ساعت راه بود و ما یک روز زودتر راه افتادیم تا یکم خوش بگذرونیم
تقریبا ۳ ساعت گذشته بود که یک دفعه بوی سوختنی اومد دستگاه کمر بند ایمن خود به خود قفل شد و بعد سیاهی
این فیکو بنده هم کمک کردم لطفاً به پیجم سر بزنید
a.bayat270812@
شرطا
۵ لایک
۵ کامنت
عشق گم شده
زندگی خاکستری تر از اونی که فکر میکرد شده بود ! کر شده بود
....!
گاهی اوقات کودکانه فکر می کرد شاید وقتی خورشید طلوع کنه
دنیای جلوی چشماش کمی هم شده روشن شه !...
حیف که واقعا فکر کودکانه ای بود !...
حرف های بقیه ، افرادی که تو پیرامونش بودن ، حتی حرفایی که
خودش میزد هیچوقت به گوشش نمیرسید !...
گاهی حس میکرد داخل اقیانوسی در حال غرق شدنه و افراد رو باالی
سرش روی خشکی میبینه !
از جمله خودش !...
بعد اینکه همه چیو به اعضا گفتم یکم پوکر شدن
جنی طالبیمو داد دستم ولی بغلمم کرد نمیدونم چرا من خسته بودم دختری شاد و شکسته که همیشه زندگی در گوشش سیلی میزد این دختر خستست ولی کسی نباید ببینه
از اعضا خداحافظی کردم رفتم تو خونم من بوکسر قهاری بودم ولی میترسیدم رفتم کنار کیسه بوکسم دست گشامو پوشیدم و شروع کردم امروز تتو ارتیستم میاد قراره یه تتو مخصوص خودمو بزنم ((JNB)) هه همون چیزی که رو سینه اون هرزه تتو کردم به خودم اومدم دیدم عرق کردم تاپم خیس خیس بود رفتم سمت حموم یه دوش آب سرد گرفتم اومدم بیرون با همون حوله رو تختم ولو شدم چند روز دیگه باید با اعضا میرفتیم تور هیجان داشتم ولی نمیدونم چرا ته دلم شور میزد میگفت دعا کن اون روز نرسه اهه بهش فکر نکن
شب تور
بچه هااا دیر شد سریع بیاید
جنی:چقدر غر میزنی یه دفعه لال نشی
جیا:نظر خواستم؟،نه
اعضا اومدم سمت جت رفتیم
بچه ها برین تو رفتن تا مقصد ۵ ساعت راه بود و ما یک روز زودتر راه افتادیم تا یکم خوش بگذرونیم
تقریبا ۳ ساعت گذشته بود که یک دفعه بوی سوختنی اومد دستگاه کمر بند ایمن خود به خود قفل شد و بعد سیاهی
این فیکو بنده هم کمک کردم لطفاً به پیجم سر بزنید
a.bayat270812@
شرطا
۵ لایک
۵ کامنت
۱.۸k
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.