پارت ۵
پارت ۵
خیانت
___________________
رفتم تو دادگاه که دیدم فیلیکس مادرش اومدن فیلیکس داره با چشم های اشکی نگام میکنه و با شدت اومد رو پاهام افتاد التماسم کرد
و منم با اون کفش های پاشنه بلندم ی لگد سگی بهش زدم
م فیلیکس: دخترم مارو ببخش لطفا
ا.ت: هههه بین مامان فیلیکس مثلاااا تو چوسان فیسانت مثل تومان با عرضشع اما شعور لیاقتتون از ریال پایین تره (مثال بود میدونم اونجا ووی)
۴۰ مین بعد
فیلیکس: ا.ت لاغر برای بار آخر بغلت کنم
ا.ت : گمشو تو بی لیاقتی
اینو گفتم و با خنده های بلند پیروز مندانه از اونجا در اومدم
باورم نمیشد کسی که عاشقش بودم حتی یذره حس هم بهش نداشتم عجیبه
شاید اگه موضوع خیانت نبود من جمع رو با اشک جمع میکردم بجای خنده
و خوشحالی کی میدونه (با خوشحالی از ته دللللل)
.
.
.
پنج سال بعد
خیانت
___________________
رفتم تو دادگاه که دیدم فیلیکس مادرش اومدن فیلیکس داره با چشم های اشکی نگام میکنه و با شدت اومد رو پاهام افتاد التماسم کرد
و منم با اون کفش های پاشنه بلندم ی لگد سگی بهش زدم
م فیلیکس: دخترم مارو ببخش لطفا
ا.ت: هههه بین مامان فیلیکس مثلاااا تو چوسان فیسانت مثل تومان با عرضشع اما شعور لیاقتتون از ریال پایین تره (مثال بود میدونم اونجا ووی)
۴۰ مین بعد
فیلیکس: ا.ت لاغر برای بار آخر بغلت کنم
ا.ت : گمشو تو بی لیاقتی
اینو گفتم و با خنده های بلند پیروز مندانه از اونجا در اومدم
باورم نمیشد کسی که عاشقش بودم حتی یذره حس هم بهش نداشتم عجیبه
شاید اگه موضوع خیانت نبود من جمع رو با اشک جمع میکردم بجای خنده
و خوشحالی کی میدونه (با خوشحالی از ته دللللل)
.
.
.
پنج سال بعد
۱۱.۲k
۱۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.