باران خونp2
رسیدم خونه که با صدای پخ یه نفر رفتم رو هوا
ا/ت: وای سهون اینجا چیکار میکنی
سهون:اومدم پیش خواهرم مگه عیبه؟؟
ا/ت ویو
سهون برادر بزرگترم بود و اسپانسر بود در کنارش تجارت هم میکرد یه کمپانی او شانگهای داره و هنگ کنگ رو روی یه انگستش میچرخونه
سهون: کجا بودی خیلی منتظرت بودم
ا/ت : رفتم برای کار تو شرکت mire[می ره]
سهون: منو نمیتونی گول بزنی خانمه ا/ت
ا/ت : هر طور میخوای فکر کن
سهون: ولی اون شرکت او کل کره تکه
ا/ت: اوهوم راستی سهون اوپا
سهون: بله
ا/ت: قبلا گفته بودی رئیس شرکت مردی میانساله ولی خیلی جوون بود
سهون: اون نوه اقای کیمه اسمش کیم نامجونه اقای کیم یه دو هفته میشه فوت کرده و نوه اش جانشینش شده
ا/ت:اهاا واسه همین اونجا بهم ریخته بود
سهون: اره کل کارندا عوض میشن و شرکت از این رو به این رو میشه
ا/ت: نامزدت چطوره؟؟
سهون: یونا؟ خوبه ممنون
ا/ت : نمیخوای بگیریش؟
سهون: چرا تا اخر برج مال خودمه
ا/ت : موفق باشی
سهون: ممنون من برم دوباره میبینمت {بوسه ای به سر خواهر}
ا/ت: منم
ویو ا/ت
سهون رفت و منم شروع کردم به درست کردن نهار
پرش ساعت19:00 شب
گوشیم درحال زنگ خوردن بود که...
ا/ت: وای سهون اینجا چیکار میکنی
سهون:اومدم پیش خواهرم مگه عیبه؟؟
ا/ت ویو
سهون برادر بزرگترم بود و اسپانسر بود در کنارش تجارت هم میکرد یه کمپانی او شانگهای داره و هنگ کنگ رو روی یه انگستش میچرخونه
سهون: کجا بودی خیلی منتظرت بودم
ا/ت : رفتم برای کار تو شرکت mire[می ره]
سهون: منو نمیتونی گول بزنی خانمه ا/ت
ا/ت : هر طور میخوای فکر کن
سهون: ولی اون شرکت او کل کره تکه
ا/ت: اوهوم راستی سهون اوپا
سهون: بله
ا/ت: قبلا گفته بودی رئیس شرکت مردی میانساله ولی خیلی جوون بود
سهون: اون نوه اقای کیمه اسمش کیم نامجونه اقای کیم یه دو هفته میشه فوت کرده و نوه اش جانشینش شده
ا/ت:اهاا واسه همین اونجا بهم ریخته بود
سهون: اره کل کارندا عوض میشن و شرکت از این رو به این رو میشه
ا/ت: نامزدت چطوره؟؟
سهون: یونا؟ خوبه ممنون
ا/ت : نمیخوای بگیریش؟
سهون: چرا تا اخر برج مال خودمه
ا/ت : موفق باشی
سهون: ممنون من برم دوباره میبینمت {بوسه ای به سر خواهر}
ا/ت: منم
ویو ا/ت
سهون رفت و منم شروع کردم به درست کردن نهار
پرش ساعت19:00 شب
گوشیم درحال زنگ خوردن بود که...
۱۰.۸k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.