چند پارتی

چند پارتی(جیمین)
p1

جیمین: یااااااااا کیم ات کجاییی؟
ات:.......
جیمین: اگر پبدات کنم جرت میدمااا(خنده)
دیگه نتونست و دختر شروع کرد به خندیدن
جیمین که صدای خندش رو شنید سریع به سمتش اومد
جیمین: خبببببب الان من باید با تو چیکار کنم؟
ات: جیمین این قبول نیست
جیمین: چرا اون وقت؟
ات: چون ما قرار گذاشتیم هرکی اون یکی رو پیدا کرد برندس ولی من خودم خودمو لو دادم
جیمین: نه دیگه حالا یه بستنیه دیگههههههه
بلند شوووووو بریم
ات: باشع، فقط باید زود برم امشب مهمون داریم.
جیمین: مهمون؟
ات: اره عموم داره از المان میاد کره با پسرش جک
چقدر ازش بدم میاد
جیمین: چرا بدت میاد؟
ات: چون قراره باهاش ازدواج کنم
جیمین: چی؟
ات: ولی من دوسش نذارم
جیمین: ای ناراحت نباش درست میشه
ات: ولش بریم
«ساعت ۹شب»
«ات ویو»
دلم نمیخواست از پیش جیمین برم اما مجبور بودم باید میرفتم دست بوسی پدر شوهر ایندم چیمیشد میمیرد؟
اه این چه فکراییه که من دارم میکنم
م. ات: دخترم بیا عموت اینا اومدن
با تردید رفتم پایین دیدن دوباره ی جک منو به ترس مینداخت اما...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینم پارت اول
لایک کامنت یادتون نره 😊